Total Pageviews

Friday, February 25, 2011

یادداشت وارده: فتنه هاشمی! / علی شکوری‌راد:

در انتخابات دوم خرداد سال 76 وقتی خاتمی با بیست میلیون رأی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد عده ای را شاد و عده ای را عصبانی کرد و واکنش های مختلفی را برانگیخت. از جمله این واکنش ها اعلام موضع سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بود. آنها بلادرنگ انتخاب خاتمی را "فتنه" نامیدند و در تحلیل های خود " فتنه خاتمی" را عامل بقای جمهوری اسلامی ایران که آرزوی سرنگونی آن را داشتند ذکر می کردند و می گفتند انتخاب خاتمی و اصلاحات او سقوط جمهوری اسلامی ایران را بیست سال عقب انداخت.
در انتخابات سال 88 عده ای که اساس نظام جمهوری اسلامی را بر نمی تابیدند صراحتاً دیگران را ترغیب به دادن رأی به احمدی نژاد می کردند و می گفتند انتخاب احمدی نژاد جمهوری اسلامی را زودتر به سقوط می کشاند و اگر موسوی انتخاب شود اصلاحات را ادامه خواهد داد و این نظام پا برجا خواهد ماند و سالهای سال باید آن را تحمل کرد.
حوادث پس از انتخابات، یعنی اعتراض ها و سرکوب ها فضای سیاسی کشور را بشدت دو قطبی و رادیکال کرده است. هیچ طرف نتوانسته است طرف مقابل را وادار به تمکین و تسلیم نماید. عده ای با قدرت حاکمیت و عده ای نیز با قدرت اجتماعی رو در روی یکدیگر ایستاده اند و بر موضع خویش پای می فشارند. یکی که قدرت دارد 9 دی را ملاک حقانیت خود می نامد و دیگری که حقانیت دارد 25 بهمن را نشانه قدرت خود.
بخشی از صاحبان قدرت که می پنداشتند جنبش سبز مرده است و برایش فاتحه می‌خواندند پس از 25 بهمن که موجب جا خوردن آنها شد به خود آمده اند و به این صرافت افتاده اند که میانه رو ها مانع یکسره شدن کار جنبش سبز بوده اند. با همه اتمام حجت کردند، بر آنها فشار آوردند و یکی یکی وادارشان کردند که به یک سو بروند و بطور شفاف اعلام موضع بکنند، و ظاهراً موفق هم شدند الا در مورد هاشمی که ترجیح داده است در جای خود بماند و به زعم خود مانع فرو افتادن نظام در سراشیبی سقوط شود. هاشمی از دید آنها فتنه است چرا که به خواست آنها تمکین نمی کند و با کسانی که آنها فتنه گر نامیده اند مرزبندی نمی کند.
از سوی دیگر که به ظاهر نقطه مقابل است، اکنون هاشمی نیز چون خاتمی تبدیل به فتنه شده است چرا که بودن او در حاکمیت به بقای نظام می انجامد. آنها همچنین می گویند هاشمی شریک همه رفتارهای نظام جمهوری اسلامی بوده و حقش است که زمین بخورد و حذف بشود. آنها می گویند حذف هاشمی از حاکمیت، جمهوری اسلامی را به سقوط نزدیک تر می کند پس چه بهتر که اینگونه شود. بی دلیل نیست که این روزها می خوانی و می شنوی که همانها که هم صدا با منافقین خاتمی را فتنه می نامیدند و خواستار حذف او بودند اکنون نیز هم
صدا با مخالفین اصل نظام، خواستار حذف هاشمی هستند. کسانی دشمن نظام بوده اند و با آن دشمنی کرده اند و در مقابل آن ایستاده اند، اما کسانی نیز هستند که دشمن نظام و مخالف تفکر امام بوده اند ولی یارای ایستادگی در مقابل آن را نداشته اند. پشت سر آن قرار گرفته اند و آن را به جلو هل می دهند تا بر زمینش بزنند. اینها منافقین واقعی هستند وبا مخالفین سنتی نظام ائتلاف کرده اند.
هاشمی بری از خطا نبوده است اما اتحاد و ائتلاف شومی که بین این دو گروه از منافقین کینه جو و مخالفین بد خواه بر سر حذف او شکل گرفته است هر انسان دل آگاهی را به تأمل وامی دارد که آیا برکناری هاشمی از ریاست مجلس خبرگان که سمبل حذف کامل او از حاکمیت است افتادن در دام منافقین رخنه کرده در حاکمیت نیست؟

No comments:

Post a Comment