Total Pageviews

Monday, February 28, 2011

آیت‌الله صانعی: با داشتن تمام قدرتهای تبلیغی و رسانه‌ای از برگزاری یک دادگاه علنی عاجزند


آیت‌الله یوسف صانعی، مرجع تقلید مقیم قم، در بیانیه‌ای به شدت به حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی انتقاد کرد و با اشاره به اینکه قدرت‌های استبدادی لااقل قیافه‌ی قانون‌مداری می‌گیرند، دادگاههای سیاسی رژیم شاه را یادآور شد که در آن به متهمان اجازه‌ی دفاع از اعمال و افکار خود داده می‌شد. متن کامل بیانیه ایشان که در پایگاه اطلاع رسانی دفترشان آمده به شرح ذیل است :
بسمه تعالی
« وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَار »
در چند هفته اخیر شاهد اتفاقاتی هستیم که هر چند در گذشته نیز سابقه داشته است اما روند بعضی از این اقدامات از نوادریست که با هیچ یک از موازین شرعی، قضایی، حقوقی و اجرایی هماهنگی نداشته و ندارد؛ در صورتی که قدرتهای استبدادی نیز از برگزاری دادگاه و استناد به قوانین کشور و اجازه دفاع به متهم (هرچند به صورت محدود) در جهت گرفتن قیافه قانونمداری و حاکمیت قانون استفاده می نمودند.
هنوز فراموش نکرده ایم که دادگاههای سیاسی در رژیم گذشته، فارغ از احکام ظالمانه و فرمایشی بودن آنها مانند دادگاههای نظامی دکتر مصدق و فدائیان اسلام و دهها محاکمه سیاسی دیگر، چگونه برگزار می شد و متهمان چگونه از اعمال و افکار خود دفاع می کردند که خود حکایت از این توجه در سیستم حقوقی و قضایی دارد.
با این حال پس از سی سال از انقلاب اسلامی که شعار آن حاکمیت آزادی و جمهوریت بر مبنای موازین اسلام و نفی استبداد بود، شاهد حملات مکرر غیر اسلامی و انسانی به معترضان سیاسی و حبس آنها هستیم و ناباورانه می بینیم که شخصیت های خدومی همچون زبدة السادات و الاخیار، ذوی العز و الاحترام؛ جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و همسر مکرمه و فاضله ایشان و یار دیرین و معتمد امام، حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مهدی کروبی و همسر مکرمه ایشان بدون برگزاری هر گونه دادگاه و محکمه ای (هرچند صوری) و بدون اجازه دفاع به آنها در حصر خانگی با محرومیت از حقوق اولیه انسانی، قرار می گیرند. اعمال و رفتاری که نشان از درماندگی و ضعف سیاسی عاملان و آمران آن از اقناع افکار عمومی دارد.
جای بسی تاسف و تعجب است که برخی از افراد، اعتراض معترضین سیاسی را در جامعه فاقد هرگونه پایگاه و جایگاهی دانسته و آنرا دروغ و حیله پنداشته ولی با داشتن تمامی قدرتهای تبلیغی و رسانه ای از برگزاری یک دادگاه صالح علنی عاجز هستند تا در آن معترضان و منتقدان سیاسی نیز بتوانند از نظرات خود دفاع کنند و در نهایت جامعه خود قضاوت کند که حق با کیست.
امید آنکه هرچه زود تر خداوند متعال با رهایی آن بزرگان و دیگران از حصر و حبس، توفیق خدمت در جهت احقاق حقوق ملت را عنایت فرماید.

Sunday, February 27, 2011

بازخوانی گزارشی از شش سال پیش در مورد زهرا رهنورد؛ زمانی که هنوز قدرشناسی گناه نبود

زهرا رهنورد به روایت سایت حوزه:

کلمه – گروه سیاسی: زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و نویسنده‌ای که این روزها به همراه همسرش میرحسین موسوی در حصری غیرقانونی به سر می‌برد، از افتخارات ایرانیان و به ویژه‌ی در حوزه‌ی علم و ادب و هنر از سرآمدان است.
جریانات دو سال اخیر و حضور مستمر و پیگیر او در متن جنبش سبز و همراهی‌هایی که با وجود همه‌ی محدودیت‌ها و فشارها و مراقبت‌های سیستم امنیتی، با خانواده‌های زندانیان سیاسی و شهدای سبز از خود نشان داد، گرچه چهره‌ی سیاسی و مبارزاتی وی را پر‌رنگ‌تر کرده، اما به معنای تحت الشعاع قرار گرفتن وجهه‌ی علمی و هنری به عنوان یک زن روشنفکر مسلمان نیست.
جناح اقتدارگرای حاکم، با معیارهای دوگانه و متناقضی که به کار می‌گیرد، نه تنها جامعه را، بلکه نخبگان را نیز به خودی و غیرخودی تقسیم می‌کند. اما این تناقض، گاهی بیش از حد آشکار می‌شود؛ آنجا که چهره‌های برجسته و قابل احترامی همچون زهرا رهنورد، که کسی در جایگاه علمی و هنری آنها تردید نداشته، به این خاطر که در مقابل منافع حاکمان ایستاده‌اند و فریاد حق‌طلبی را فریاد زده‌اند، آماج تهمت‌ها و دروغ ها قرار می‌گیرند و از سوی رسانه‌ها و نهادهای وابسته به قدرت، زیر سؤال می‌روند.
زهرا رهنورد هم از زمانی که انتقادهایش جدی‌تر شد و مردمی را که معترض بودند، همراهی کرد و در مقابل دنیای پر تغلب و ظلم پسند صاحبان قدرت ایستاد، مورد اصابت تیرهای تهمت‌ها و دروغ‌های ناهماهنگ حاکمیت و سایت‌ها و افراد وابسته به آن قرار گرفت. تا آنجا که برای اثبات افتراهای دروغین خود، نزدیکان وی را بازداشت و بازجویی می‌کردند، بلکه اعترافی علیه وی در سبد خالی خود جای دهند.
مشت دروغگویان را اما همیشه تاریخ باز می‌کند. تاریخ هم، همیشه تاریخ دور نیست. گاهی نگاهی به گزارش رسانه‌های چند سال قبل، بسیاری از حقایق تحریف‌شده را فاش می‌کند.
گزارشی که در ادامه می‌خوانید، مربوط به مراسم نکوداشتی است که در سال ۸۳، از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شده و حاوی توضیحات مختصر و جامعی درباره‌ی شخصیت زهرا رهنورد است. این گزارش، عینا از سایت حوزه علمیه نقل می‌شود تا کار دروغ‌پراکنان را برای تکذیب و انکار، دشوارتر سازد؛ هرچند از امپراطوری دروغ بعید نیست که دستور حذف این مطلب از سایت حوزه را نیز صادر کند؛ همانطور که دو هفته قبل و در پی دروغ‌پردازی مدیرمسئول روزنامه کیهان، برای سایت این روزنامه اتفاق افتاد. برای اینکه چنین احتمالی کمتر شود، تصویری از سایت مذکور نیز در زیر این مطلب می‌آید تا کار انکارکنندگان حقیقت، سخت‌تر شود.
با هم این گزارش درباره‌ی زهرا رهنورد را به نقل از سایت حوزه در ادامه می‌خوانیم:
گزارشی از مراسم نکوداشت دکتر زهرا رهنورد، رئیس دانشگاه الزاهراء
چهارشنبه ۳۰ اردیبهشت سال جاری، مراسمی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به منظور نکوداشت خانم دکتر زهرا رهنورد و تجلیل از فعالیت های طولانی و گسترده علمی، فرهنگی، هنری و سیاسی ایشان برگزار شد. آنچه در پی می آید گزارشی از این مراسم است. پایان بخش گزارش، فهرستی از دستاوردها و فعالیت های مختلفی است که خانم رهنورد طی حیات فرهنگی و علمی خویش داشته اند. برای ایشان آرزوی موفقیت مستمر داریم و به آن امید هستیم که همچنان شاهد تلاش ها و خدمات ارزنده ایشان در عرصه های مختلف علمی، آموزشی، اجتماعی، سیاسی و هنری باشیم.
* * *
فعالیت های «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی»، با تقدیر از خدمات علمی فرهنگی مرحوم آیت اللّه حاج شیخ هادی نجم آبادی در ۱۴ مهر ۱۳۷۸ آغاز شده است. با گذشت حدود پنج سال این انجمن پنجاهمین بزرگداشت خود را به استاد هنرمند و فرهیخته، دکتر زهرا رهنورد اختصاص داد.
خانم ها توران میرهادی (نویسنده ۱۰ جلد دایرة المعارف کودکان و نوجوانان) مرحوم پروین اعتصامی (شاعر)، دکتر فاطمه سیاح (نخستین استاد ادبیات تطبیقی از دانشگاه تهران)، دکتر شیرین بیانی (تاریخدان معاصر)، دکتر ژاله آموزگار (زبان شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه) در فهرست ۵۰ نفری فرزانگان و علمای انتخابی انجمن حضور دارند. مراسم گرمیداشت دکتر زهرا رهنورد بانوی هنرمندی که در عرصه هنر و تدریس و تحقیق متجاوز از سه دهه به کوشش و تلاش پرداخته و هم اکنون مشغول اداره یکی از بزرگ ترین مراکزی است که زنان آینده کشور آنجا تربیت می شوند، کار شایسته و بجایی محسوب می شود.
دکتر مهدی محقق، رئیس هیئت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به عنوان خیرمقدم و آغاز مراسم گفت:
افتخار برگزاری پنجاهمین مراسم گرامیداشت و تجلیل از بزرگان علم و فرهنگ هماهنگ با بی سابقه ترین مراسم ما شده است. این استقبال بسیار حائز اهمیت است برای جامعه ای که ارزش علم و ادب را درک می کند و بزرگان قوم خود را ارج می گذارد. شخصیت دکتر زهرا رهنورد نه تنها در رشته خود که مجسمه سازی و نقاشی است ممتاز محسوب می شود بلکه با مدیریت موفق و قابل توجه در دانشگاه الزهرا، جای تأمل بیشتری را می طلبد.
در این مدت بیشتر تقدیرشوندگان از رجال علمی بودند و تا چندی پیش فقط یک تن از بانوان خدمتگزار علم و فرهنگ مطرح شده و البته نظر خاصی نبود و خوشبختانه در چند ماه اخیر برای رفع عدم تعادل، گام برداشته شد و گرایش به نگاه دقیق تر نسبت به گزینش بزرگان علم و ادب و فرهنگ شد و بانوان فرهیخته دیگری انتخاب شدند.
یکی از این اساتید، دکتر زهرا رهنورد است که انجمن آثار و مفاخر، افتخار تجلیل و تکریم ایشان را برای خود محسوب می داند. با این انتخاب برآنیم که هنرمندان جوان و دانشجویان هنر و نقاشی و سایر فنون ظریف و زیبا با پیروی از ایشان بیش از پیش به سنت هنری کشور عزیزمان که طی تاریخ، موجب سربلندی ایران و ایرانی بود توجه نمایند و ذوق لطیف و قریحه زیباپردازی مردم این سرزمین را چنان که سزاوار است به جهان و جهانیان معرفی نمایند.
دکتر ابوالقاسم دادور، رئیس دانشکده هنر و دکتر نصراللّه پورحدادی ریاست مرکز نشر دانشگاهی نیز در سخنان کوتاه خود به تجلیل از زحمات و فعالیت های دکتر زهرا رهنورد پرداختند و اذعان داشتند جامعه ما بیش از پیش نیازمند شناخت و حمایت و ارج نهادن به مقام بزرگان خود است.
دکتر پریسا شاد وزیری، رئیس هیئت علمی دانشگاه که از شاگردان دکتر رهنورد هم بود در سخنرانی خود گفت:
در بزرگداشت استاد رهنورد باید به وجه معلم بودن ایشان با تأمل بیشتری توجه شود. ایشان کار معلمی را از سن ۱۹ سالگی در جنوب تهران آگاهانه و صبورانه انتخاب کردند و مهم ترین شاخصه ایشان از آن دوران تاکنون این است که این معلم مهربان برای شاگردان شان مادر هم بوده اند. برای بسیاری از دوستان و هم شاگردان و آشنایان من به عنوان شاگردان شان، نقش مادر یا خواهر را، نقش معلم و راهنما را بسیار خوب ایفا کرده اند. استاد به ما آموختند دوست بداریم و مهربان باشیم. بیاموزیم و بیاموزانیم. دکتر رهنورد با قلم و عمل، عشق ورزیدن و خدمت کردن را به ما آموختند. ایشان درس محبت ورزیدن را به ما آموختند.
دکتر زهرا رهنورد با تشکر از سخنرانان گفت:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
هو الخالق الباری ء المصوّر و له الاسماء الحسنی
من نه هنرمندم، نه محققم و نه آنچه دوستان با دیده لطف در من یافتند. من فقط با چشم هایم گل دیدم و چیدم و عرضه داشتم و هر آنچه هست لطف اوست. زیبایی اوست … شخصیت من تحت تأثیر سه زن، ابتدا مادربزرگ استثنایی ام، مادر و خاله ام ساخته شد. «مادربزرگ» به سه زبان سخن می گفت و من مخاطب بودم و باید مفهوم را درمی یافتم. زبان قرآن و روایات، زبان حافظ و سعدی و مولوی و زبان ضرب المثل. «مادر» مهربانم که با شجاعت، سلحشوری، آزادی خواهی و فداکاری بخش دیگری از شخصیت مرا ساخت. خاله که مظهر دانش بود، او تحصیل کرده و فرانسه دان بود. دبیر ادبیات فارسی و فرانسه و از همه مهم تر او مادر نخستین استاد من اکبر امیرنظام (شاگرد استاد کمال الملک) بود. امیرنظام خط، مینیاتور، نقاشی آب رنگ، رنگ روغن و بخشش و بزرگی را خوب می دانست.
شغل پدرم که یک نظامی معترض و ناسازگار با رژیم بود نیز سبب شد تا حضور در جاده های صعب و گردنه های هولناک و شهرهای مختلف، مرا آماده یک زندگی پر فراز و نشیب کند. چهار گوشه ایران و بعد از آن چهار گوشه جهان از نیویورک تا دهلی و پاریس و آفریقا همه و همه مرا آموخت که هر غیر ممکنی را باور کنم. این همه سفر و کنده شدن ها و بی قراری ها مرا چون ذره کاهی بدون وزن و مقدار و به کلیه تعلقات بی وفا کرد و آماده شدم تا «نداشتن و نخواستن» را مرام خود کنم. فصل ازدواج فرا رسید. با همسرم قرار گذاشتیم که «نخواهیم و نداشته باشیم». زندگی ام می رفت و شکل می گرفت. در نظام تربیتی خانواده که به نحوی مساوات بین فرزندان رعایت می شد و البته عواطف شدیدتری نسبت به دختران اهدا می شد آموختم عدالت طلب، علم جو و ستاینده هنر باشم.
دوران دانشجویی که همزمان با تأهل و مادر شدن من بود، با حمایت خانواده کامل و کامل تر می شدم. بعد از برگزاری نمایشگاههای متعدد از نقاشی هایم با مطبوعات و حسینیه ارشاد آشنا شدم و در پرتو شخصیت های بزرگی چون استاد مطهری، شریعتی قدم به قدم پیش می رفتم که حسینیه ارشاد تعطیل شد و من احساس کردم با آن اطلاعاتم نمی توانم همه محتوای ذهنم را بیان کنم. پس خواندم و خواندم و خواندم.
پس از لیسانس مجسمه سازی و فوق لیسانس در هنر و دکترای علوم سیاسی ادامه دادم و حالا هم امیدوارم تأویل همان خوابی باشم که مادرِ جوانم هنگامی که مرا باردار بود دیده بود. او با همه جوانی و پاکی اش در یک حیاط سنتی که پنجره های رنگین اتاق های پنج دری محاصره اش کرده بود، کنار یک حوض گرد با کاشی های آبی و داربستی پربرگ زیر سایه های افلاطونی، آن خواب را دیده بود که «قرآنی از آسمان بر دامنش فرود آمد.» ان شاءاللّه .
شرکت اندیشمندان، اساتید دانشگاهها، شخصیت های سیاسی و مسئولان کشوری و دانشجویان دکتر رهنورد که برخی شان به مقام استادی هم رسیده بودند از یک سو و حضور دختران و نوه های شیرین و پدر و مادر پیر و قابل احترام دکتر رهنورد از دیگر سو بر صمیمیت مراسم می افزود.
از مادرِ خانم دکتر رهنورد علی رغم خستگی شان خواهش کردیم بدون هیچ آداب و ترتیبی آنچه در باره ایشان صلاح می دانند ذکر کنند:
همان طور که حضرت امام(ره) فرموده بودند که از دامن زن مرد به معراج می رود می خواهم بگویم علاوه بر آن با تربیت درست و سعی و تلاش، زن هم می تواند به مقام های والا برسد. مربی باید دامنی پاک و مطهر و تربیت شده داشته باشد. من در تمام لحظات تربیت فرزندانم، جده ام را به کمک و گواه می گرفتم تا آنها را آن گونه بپرورم که خداوند و ایشان خشنود باشند. من از همه فرزندانم راضی هستم و همه شان را تبلور و تجسم خواسته های بحق و الهی خودم و پدرشان می دانم. معتقدم که فرزندان با تربیت درست در خانه و بعد هم در مدرسه و حضور اساتید و بزرگانی تأثیرگذار در فامیل می توانند در زندگی راه صحیح را انتخاب کنند. خاطره ای از کودکی دکتر به خاطر دارم که بارزترین مشخصه ایشان دقت و کنجکاوی بود. ایشان قبل از مدرسه وقتی که ۳ یا ۴ سال داشت به نوشتن علاقه مند بود. هر گاه من را می دید که کاری انجام نمی دهم اصرار پشت اصرار که «آلابیشتار» کنیم. منظورش از «آلابیشتار» نوشتن بود. یعنی حالاییا نوشتن را تمرین کنیم.
شکل حروف را قبل از مدرسه رفتن می شناخت و تمرین می کرد. عکس و تصویر کتاب ها را آنچنان می نگریست که گویا می تواند منظور آن نوشته ها را بخواند و بفهمد.
هر بار که در جلسات سخنرانی ایشان حضور داشتم به این فکر بیشتر پی می بردم که فرزندانم یک موهبت الهی هستند. یک لطف خدایی و باارزش.
رابطه من با فرزندانم بسیار خوب و متقابل است. درست است که من راهنمای آنها بودم اما آنها هم به من، فکرِ روز و افکار مترقی را منتقل می کنند. من ممنون فرزندانم هستم که اگر نتوانستم مطابق آنها با اطلاعات جدید هماهنگ باشم، آنها با مشورت با من انتقال دهنده افکار مترقی بودند. به عنوان یک مادر همیشه امنیت و حمایت خانواده را به آنها ارزانی داشته ام و در تمام مدتی که فرزندان خانم دکتر کوچک بودند و ایشان فعالیت بیشتری در بیرون از خانه داشتند من مراقب بچه ها و خانه شان بودم تا مادرشان با خیال راحت و فراغت بیشتری به فعالیت هایش برسد و کانون خانواده محکم و استوار و گرم بماند. از میان فعالیت های هنری خانم دکتر به «مجسمه مادر» بسیار علاقه دارم. وقتی که کارشان هنوز در منزل بود با تهیه روپوش و لباسی برای مجسمه از آن محافظت می کردم. دعای خیر من بدرقه راه آن گونه بپرورم که خداوند و ایشان خشنود باشند.
همه عزیزانی که در جهت رضایت خداوند سبحان و رحیم گام برمی دارند.
*
این مراسم با اهدای لوح تقدیر به سرکار خانم دکتر رهنورد پایان یافت.
کتاب هایی که دکتر رهنورد در سه دهه
فعالیت خود نوشته است:
ـ همراه با قیام موسی
ـ همگام با هجرت یوسف
ـ طلوع زن مسلمان
ـ پیام حجاب زن مسلمان
ـ ریشه های استعماری کشف حجاب
ـ داستان های علی و مش مدینه (قصه کودکان)
ـ پشت جبهه هم سنگر است (قصه کودکان)
ـ حکمت هنر اسلامی
ـ هنر، عشق، زیبایی
ـ طوفان ها و لاله های شهریور
ـ سوگواری در حرا
ـ زیبایی حجاب و حجاب زیبایی
ـ زینب زمانه
ـ مشبک (اصول و مبانی هنر سنتی)
ـ طرح ملی تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی (۵ جلد)
ـ دولت ملی در اندیشه اندیشمندان عرب و شبه قاره (پایان نامه کارشناسی)
ـ دولت ملی (پایان نامه دکترا)
ـ سفرنامه سفر به دیار زنان بت
ـ موضع گیری طبقات در فرآیند انحطاط جامعه
ـ نقد زیباشناسی در اسلام، مسیحیت و مارکسیسم
* *
برخی از مسئولیت های دکتر زهرا رهنورد
از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون:
ـ مشاور سیاسی رئیس جمهوری
ـ رئیس گروه هنر سازمان سمت
ـ عضو پیوسته فرهنگستان هنر
ـ عضو شورای تحصیلات تکمیلی
ـ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
ـ عضو شورای فرهنگی کشور با حکم رئیس جمهوری
ـ عضو کمیسیون ملی یونسکو با حکم وزیر علوم
ـ عضو شورای سیاستگذاری بنیان نقاشی
ـ عضو انجمن زنان هیئت علمی دانشگاههای تهران
ـ داور فینال نقاشی جهان اسلام
ـ روزنامه نگار و سردبیر مجله راه زینب
ـ عضو شورای عالی آموزش و پرورش با حکم رئیس جمهوری
ـ سردبیر مهمان نشریه انگلیسی زبان بین المللی «هنرهای جهان اسلام، به ویژه ایران»
ـ عضو انجمن نقاشان ایران
ـ ریاست دانشگاه الزهراء(س)
ـ عضویت در کمیته علمی «سیمنار بین المللی زن در ادوار مختلف تاریخ ایران»
* *
نام برخی از مقالات دکتر زهرا رهنورد:
ـ جایگاه و نقش زنان در ادبیات انقلاب اسلامی
ـ مادر، اسطوره همیشگی هنر
ـ مجسمه سازی در اسلام
ـ عشق در نگارگری ایران (مینیاتور) با تکیه بر نقش زن
ـ هنر اسلامی و ضرورت نوآوری
ـ بررسی قصه خسرو و شیرین
ـ نوآوری خوشنویسی در روند مراسلات، تجارت، تبلیغات
ـ نقش زن در میراث معنوی
ـ تأثیر تنوع بر مقولات جنسیت، هنر و مذهب در روند نقد فمینیسم اسلامی
ـ زن، هنر و گفتگوی تمدن ها با تأکید بر معنویت و تأثیر نقش ایزدبانوها در روند تاریخ
* *
مجسمه هایی که خانم رهنورد تاکنون
ساخته اند:
ـ مجسمه «مادر» از جنس برنز
ـ مجسمه «ظهر عاشورا» از جنس آهن
ـ مجسمه «به یاد عاشورا» از جنس آهن
ـ مجسمه های «شیشه به روایت عشق» از جنس شیشه، آهن، مس
پدیدآورنده: عصمت گیویان

منبع :سایت کلمه ( http://www.kaleme.com/1389/12/08/klm-49438/ )

Saturday, February 26, 2011

نظرسنجي : در شرایط کنونی ارزیابی شما از انجام تظاهرات خیابانی چیست؟

نظرسنجي : در شرایط کنونی ارزیابی شما از انجام تظاهرات خیابانی چیست؟

بیانیه شماره ۴ شورای هماهنگی راه سبز امید؛ فراخوان راهپیمایی

 یا حسین میرحسین، یا مهدی شیخ مهدی

شورای هماهنگی راه سبز امید با انتشار بیانیه ای و در پاسخ به فراخوان جوانان، تشکل های سیاسی واجتماعی از مردم دعوت کرد تا در روز ۱۰ اسفند که  همزمان با  شب تولد میر حسین موسوی است، در اعتراض به حصر و زندان خانگی غیر قانونی همراهان مردم ایران، از میدان امام حسین تا میدان آزادی در تهران و در تمام میادین اصلی در شهرستانها فریاد” یا حسین میرحسین”،” یا مهدی، شیخ مهدی” را طنین انداز کنند.
متن کامل بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در پی هشدار شبکه های اجتماعی، تشکلهای سیاسی جنبش سبز و بویژه جوانان پرشور اصلاح طلب به اقتدار گرایان حاکم بر کشور برای رفع حصر غیرقانونی رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان ، شورای هماهنگی راه سبز امید در همراهی با این خواست مشروع و قانونی همگان را دعوت می نماید که دراعتراض به ادامه حصر و زندان خانگی رهبران جنبش روز سه شنبه ۱۰  اسفند، که مصادف با شب تولد میر بزرگوار جنبش است، از ساعت ۵ بعداز ظهر دست به تجمع و راهپیمایی از میدان امام حسین بسوی میدان آزادی با شعارهای «یا حسین ، میرحسین» و « یا مهدی ، شیخ مهدی» زنند و بدین وسیله صدای خود را برای آزادی رهبران سبزمان به گوش حاکمیت برسانند. در شهرستانها تظاهرات در میادین و خیابانهای اصلی برگزار خواهد شد.
در صورتی که صدای اعتراض ما شنیده نشود و حصر و زندان خانگی غیرقانونی رهبران ادامه یابد, علاوه بر راه کارهای مناسب دیگر که شورا در اطلاعیه های بعدی خود پیشنهاد خواهد کرد, از هم اکنون همراهان سبز ر ا دعوت به تجمعات اعتراضی غیر متمرکز در سراسر کشور در روز ۲۴ اسفند می کنیم و در همه این ایام از باورمندان به جنبش سبز خواهانیم که به آگاهی بخشی هرچه بیشتر در درون جامعه پرداخته و با صبر و استقامت و در صفوف هماهنگ در مقابل سختی ها و ناملایمانی که از سوی اصحاب قدرت و کودتا برای تداوم وضعیت نامطلوب کنونی وتحمیل استبداد اعمال می شود راه عبور بسوی آینده و فردای بهتر را برای همه ایرانیان باز نمایند و مطمئن باشند که سنت الهی و تقدیر تاریخ بر پیروزی حق طلبان و عدالت خواهان قرار دارد.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۸۹/۱۲/۵

مطهری: موسوی و کروبی به صدا و سیما دعوت شوند تا حرف‌شان را بزنند

عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس تحرکات علیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را غیرمنصفانه و درجهت حذف وی از ریاست مجلس خبرگان دانست. وی پشنهاد کرد که از موسوی و کروبی دعوت شود تا در سیمای جمهوری اسلامی حرفهایشان را بزنند.
علی مطهری در گفت‌وگو با سلام در پاسخ به این سوال که تحرکات اخیر علیه هاشمی رفسنجانی را تا چه حد با برگزاری اجلاس آینده انتخابات خبرگان مرتبط می‌دانید، گفت: قاعدتا برخی به دنبال حذف آقای هاشمی هستند اما قدرت این کار را ندارند چون هاشمی میان مردم پایگاه خوبی دارد.
نماینده تهران در پاسخ به اینکه انتقادات اخیر به آقای هاشمی که در اظهارات سیاسیون نیز دیده می‌شود را تا چه حد منصفانه و عادلانه و بر محور عدالت می‌دانید؟، گفت: سیاسیون باید در اظهارات خود عدالت و انصاف را در نظر بگیرند آقای هاشمی درخصوص واقعه ۲۵ بهمن موضع‌‌گیری کردند و بی‌قانونی را محکوم کردند اما برخی انتظار دارند ایشان مانند خودشان شعارهای اعدام باید گردد، و فقط ما خوبیم سردهد.
مطهری که اخیرا در نامه‌ای به دبیر شورای نگهبان از اظهارات وی در نماز جمعه گلایه کرده بود گفت: بعضی درخواست‌ها برای محاکمه برخی آقایان باید ریشه‌یابی شود و باید ریشه این داستان را دید، این ماجرا از زمان مناظره‌های انتخاباتی و اتهام‌زنی‌ها در آن مناظرات شروع شد.
فرزند شهید مطهری تاکید کرد: اگر زمانی بخواهیم عدالت را به درستی اجرا کنیم مقصرین این بحران را باید با نگاه واحد ببینیم و به اتهامات‌شان رسیدگی کنیم تا زمانی که این کار را نکنیم مطمئن باشید بحران تمام نمی‌شود‌‌.
این نماینده اصولگرای مجلس تاکید کرد: وقتی مدام عده‌ای را خطاب قرار می‌دهند و می‌گویند شما دیگر هیچ طرفداری ندارید و از صحنه سیاسی خارج شدید و شما مرده‌اید در واقع آنها را تحریک می‌کنند که خودی نشان دهند.
وی با بیان اینکه این افراد در به وجود آمدن این وضعیت مقصر هستند، خاطرنشان کرد: بنده هنوز هم معتقد هستم که باید صدای مخالفان و منتقدان را شنید و باید حق راهپیمایی مسالمت‌آمیز داشته باشند اما انتخاب ۲۵ بهمن برای درخواست راهپیمایی زمان مناسبی نبود.
به گفته مطهری باید از همان ابتدا به معترضان اجازه تجمع می‌دادند تا حرف‌شان شنیده می‌شد و حتی موسوی و کروبی می‌آمدند در صدا و سیما و حرف‌شان را می‌زدند و پاسخ می‌گرفتند، هنوز هم دیر نشده و معتقدم باید آنها را دعوت کرد تا حرف‌شان را بزنند.
وی در پایان تاکید کرد: باور دارم که این گونه بهتر می‌توان مسأله را تمام کرد، ما خودمان بت‌سازی می‌کنیم و مشکلات را بزرگ جلوه می‌دهیم

آیت‌الله دستغیب: هرچه سریعتر به حصر غیر قانونی و غیر شرعی آقایان موسوی و کروبی پایان دهید

آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب، مرجع تقلید مقیم شیراز و عضو مجلس خبرگان رهبری، در نامه ای به اعضای مجلس خبرگان رهبری، از وضعیت حاکم به شدت انتقاد کرد و فهرستی از تخلفات صورت گرفته از موازین قرآن، سنت و قانون اساسی را که به گفته‌ی وی، به نظر عده ای از مراجع بزرگوار نیز رسیده، اعلام کرد.
به گزارش حدیث سرو، ایشان در این نامه، خواستار لغو نظارت استصوابی، برچیده شدن سانسور، محاکمه عوامل سرکوب مردم و شکنجه زندانیان، آزادی زندانیان سیاسی و رسیدگی به اعتراضات آقایان موسوی و کروبی شده است. وی همچنین تاکید کرده که حصر غیر قانونی و غیر شرعی این دو هرچه سریعتر برداشته شود.
متن کامل نامه شجاعانه آیت الله دستغیب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حضور محترم آیات و حجج اسلام اعضاء مجلس خبرگان
عرض می شود قیام مردم ایران به رهبری مرحوم امام خمینی ره، یک قیام اسلامی بود. هرچند فشارهای حکومت پهلوی پدر و پسر تاثیر داشت: از ظلم و ستم بر مردم بی سلاح، و خفقان شدید و انباشته شدن ثروت به دست حکّام وقت، و تاراج معادن به خصوص نفت به کشورهای حامی حکومت، و خفه کردن هر نوع صدای انتقاد، و رواج مدح و ثنا از شاه و درباریان و وابستگان حتی به وسیله بعضی از معمّمین، و گسترش فحشا و منکرات و…
امّا هنر امام خمینی این بود که به توفیق خداوند همه را جمع کرد در یک کلمه، و آن دین اسلام و کلمه توحید بود، و گفت مردم اسلام را می خواهند و حاکمیّت بر خلاف میل مردم حرکت می کند، و با نَفس رحمانی خویش و ارجاع آنها به فطرتشان توجه داد که همه این بدبختی ها به خاطر دوری از قرآن و سنّت است، و بیان نمود که اسلام خطّ بطلان می کشد بر ظلم و اسارت و شخص پرستی و بردگی و آنچه فطرت انسان نمی پسندد. لذا همه آنچه تبیین نمود خلاصه شد در «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی».
مردم صدق را در کلام و عمل او یافتند که هرچه می گوید عمل می کند، و خدا را حاضر و ناظر اعمال خویش می بیند، و فهمیدند که اگر کشته می شوند و یا زندان می روند و شکنجه می بینند برای خداست و برای برپایی قرآن و سنّت است. همانطور که وعده خداوند بود قیام مردم به ثمر رسید و لذّت آزادی در سایه اسلام را حس کردند و خداوند بندهای اسارت از حاکمیّت شیطان را از آنها برداشت، و با چه ذوق وشوقی به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند، و از تشکیل شورای قانون اساسی توسط فقها و خبرگان در مسائل مختلف استقبال کردند و به حاصل آنکه قانون اساسی بود رای مثبت دادند، و می گفتند و می سرودند «در بهار آزادی جای شهدا خالی»، و چه جانانه از حریم اسلام دفاع کردند؛ هشت سال دفاع مقدّس، برادری و برابری، و آزادی و امید به آینده ای سرشار از نعمت های خدادادی، و از جمله بندگی خداوند و لذت عشق و معرفت به او…
مجلس شورای اسلامی با رای آزاد مردم تشکیل شد، رئیس جمهور با رای آزاد مردم انتخاب شد، خبرگان با رای آزاد مردم شکل گرفت، رهبر جمهوری اسلامی هم اعلام کرد که من هم تابع قانون هستم و از مردم مستثنا نیستم، و همه ما عمل به قانون اساسی می کنیم، و به همه هشدار داد که مواظب باشید از قرآن و سنّت و قانون اساسی منحرف نشوید، افراد متحجّر و کج اندیش در حکومت رخنه نکنند، نیروهای نظامی در غیر امور مربوطه به خود، دخالت نکنند، و رهبر آینده در اجرای قوانین به خصوص عمل به قرآن وسنّت کمال مواظبت را داشته باشد، حوزه های علمیه مستقل باشند، حوزه و دانشگاه در عمل به قرآن و سنّت وحدت داشته باشند، آزادی مردم از جهت رای دادن محصور نشود، جان و مال و ناموس مردم به تاراج نرود… و خلاصه همه قِسم وصیّت و سفارش کرد.
اما به تدریج نظارت استصوابی پیش آمد و اصل بر عدم برائت، جای اصل برائت را گرفت، و شاهرگ مجلس شورای اسلامی خبرگان و قوه مجریه را به دست آورد، و حاکمیت اکثریّت تبدیل شد به حاکمیّت اقلّیّت، و خبرگان که باید منتخب مردم باشند، در واقع منتخب شورای نگهبان گردیدند، و محور کار آنها که باید مواظبت دقیق بر رهبری در انجام وظایف قانونی اش، و مواظبت بر زیر مجموعه که از حدود قانونی اش منحرف نشود، تبدیل شد به تبعیّت بی چون و چرا از رهبری، و مخالفت با وضع موجود تبدیل شد به مخالفت با ولایت فقیه و نظام و در نهایت به اخراج و یا رای نیاوردن در دوره های بعد، اگر در حیات باشد! و این معنا بعینه برای حقیر پیش آمد که در چند سخنرانی تهدید به اخراج و جنگ سرد گردیدم. و قهرا بقیه اعضا نباید جرات انتقادی داشته باشند که چه بسا مبتلا به مثل حقیر شوند و حتی در شهر خویش هر کس به او وابسته باشد به وسیله نیروهای امنیتی دستور به اخراجش صادر گردد و یا برائت بجوید و یا اگر حوزه ای داشته باشد به شدت مراقبت شود و حتی المقدور در انزوای کامل به سر برد. بالاخره اینجانب وظیفه دارم که انتقاد کنم:
نظارت استصوابی لغو شود و آنچه باید باشد نظارت بر حفظ رای مردم در انتخابات است. به اعتراضات دو کاندیدای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی در نزد هیئتی که طرفین دعوی قبول داشته باشند گوش داده شود و بررسی شود و هرچه سریعتر حصر غیرقانونی و غیر شرعی این دو بزرگوار برداشته شود.
آنهایی که در راهپیمایی آرام به مردم هجوم آوردند و زدند و دستگیر کردند محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام. آنهایی که بدون محاکمه زندان هستند آزاد شوند و اگر متهم به جرمی هستند آشکارا محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. روزنامه ها و مراکز خبری آزاد شوند، و سانسور برچیده گردد. بازجویانی که زندانیان را شکنجه کردند و مسببّین حمله به کوی دانشگاه محاکمه شوند بر حسب شرع اسلام و قانون اساسی. نیروهای نظامی از سپاه و بسیج و انتظامی و اطلاعات در مسائل سیاسی، فرهنگی، دینی، حوزوی و دانشگاهی دخالت نکنند، و به تمام بندهای قانون اساسی عمل شود.
قوه قضائیه مستقل عمل کند، و با تعامل با مراجع، اصول و فروع قضاوت انجام گیرد. برخوردهای فراقانونی و غیر شرعی با متهمین سیاسی نشود. این وضع بد اخلاقی و بعضا خلاف شرعها که در صداوسیما اجرا می شود، و خلاف گوییها و دروغها و تهمتها برچیده شود. صداوسیما متعلق به همه مردم- چه موافق و چه مخالف- می باشد، انحصار آن به هیئت حاکمه رجوع به گذشته است. مردم از کارهای که حاکمیت می کند در داخل و خارج با خبر باشند، دخل و خرجها را نه تنها مجلس بلکه همه مردم بفهمند. «یا قَومِ لَکُمُ الیَومَ ظاهرینَ فِی الارضِ فَمَن یَنصُرُنا مِن باسِ اللّه ان جاءنا»: امروز حکومت در دست شما است و همه نوع امکانات دارید و می توانید با مردم بدون سلاح مهربان باشید و آنها را ولی نعمت خود بدانید، و یا بر سرآنها بکوبید تا ساکت شوند، ومی توانید مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم جلوه دهید، اما از «باس» خداوند باید ترسید. اینجانب و امثال حقیر نظری جز خیر خواهی و سعادت شما حاکمیت و غیر شما نداریم. «ما عِندَکُم یَنفَد وَ ما عِندَ اللّه باق»
هنگامی که این سطور را می نوشتم با برخورد غیر منطقی حاکمیت با افرادی که هر کدام هشت سال و بیشتر با رای مردم خدمت می کردند مواجه شدم، و فکر می کردم آخر مردم دنیا چگونه قضاوت می کنند که کشور، مدت ۳۲ سال از انقلاب و در دست افرادی بود که به قول شعارهای شما دست نشانده آمریکا و اسرائیل بودند، چقدر زشت وزننده است! اینها دستور اسلام نیست، سیره ائمه اطهار نیست، تبلیغ اسلام و قرآن نیست…
هر فرد و یا گروه غیر مسئول حق حکم راندن و یا نسبت دادن کسی به ارتداد و منافق و فاسق ندارد، متهم باید در دادگاه علنی زیر نظر مجتهد جامع الشرایط با شنیدن دلایل جرم و اختیار دفاع از خود محاکمه شود، در غیر این صورت هر نوع بازداشت و حصر وغیره صورت شرعی و قانونی ندارد و جایز نیست. شعارهایی که علیه اشخاص داده می شود و بعضا از صداو سیما پخش می شود توسط هر فرد یا گروهی باشد جایز نیست. شبنامه ها، تراکت ها و اعلامیه هایی که علیه اشخاص منتشر می شود حتی اگر در محکمه عدل جرمش ثابت شود جایز نیست و صورت شرعی و قانونی ندارد. میزان حکم شرعی، قرآن و سنت و فتاوای مجتهدین جامع الشرایط مراجع تقلید می باشد.
اینک خلاصه تخلفاتی که از شرع و قانون صورت گرفته به نظر شریف عده ای از مراجع بزرگوار رسیده، از این قرار است:
۱- مطابق حدیث معتبر منقول از امام صادق ع، هر کس شهادتین می گوید جان و مال و آبرویش محفوظ است. (عن الصادق ع: الاسلام شهادة ان لا اله الا الله و التصدیق برسول الله به حقنت الدماء) کافی ۲۵:۲- کتاب ایمان و الکفر.
۲- هر مسلمانی که متهم به جرمی گردید قبل از اثبات جرم در نزد مجتهد جامع الشرایط آبروی او محفوظ و حق بازداشت وی نیست.
۳- اثبات جرم باید با اقرار از روی اختیار و یا شاهد عادل و معتبر حاصل گردد، و اعتراف گیری در زندانها با ارعاب و تهدید و تطمیع بالخصوص آن هم با شکنجه ابدا جایز نیست و ظلم صریح است و فاقد وجه شرعی و حقوقی بوده و اعتبار ندارد.
۴- هر کسی نمی تواند برای متهمین حکم صادر کند مگر مجتهد جامع الشرایط باشد. برای قضاوت یا در شان نبی است ویا درشان و صلاحیت وصیّ نبی است و در غیر این صورت مصداق شقی است. (قال امیرالمومنین ع: لشریح: یا شریح، قد جلست مجلسا ما جلسه الا نبی او وصیّ نبیّ او شقی. من لا یحضر۵:۳ حدیث ۳۲۲۲)
۵- دروغها و تهمت ها که بعضا از صداوسیما پخش می شود هیچ قسم صورت شرعی ندارد.
۶- به بهانه حفظ نظام (که در حقیقت از نظر آنها حفظ هیئت حاکم است) حرامهای خداوند و گناهان کبیره حلال نمی شود.
۷- حاکم شرع و مجتهد جامع الشرایط از اصل تا فرع برای حکم دادن باید تحت هر نوع امر ونهیی نباشد حتی بزرگترین مقام مسئول کشور.
۸- ارتداد و محاربه در فقه چارچوب معین و تعریف خاص دارد و حکم ثبوت ارتداد و محارب بودن اشخاصی که احقاق حق می کنند و فریادرسی می نمایند جز از طرف مجتهد جامع الشرایط با ذکر دلیل جایز نیست.
۹- ضرب و شتم افرادی که برای احقاق حق، راهپیمایی آرام دارند جایز نیست، مرتکبان به آنها مجرمند و تحت پیگرد قانونی قرار می گیرند و هیئت حاکمه مسئول حفظ جان و مال و آبروی آنهاست.
۱۰- با توجه به اینکه امنیت حق طبیعی و اولیه همه افراد و شهروندان می باشد و هیچ کس حق سلب و یا ایجاد محدودیت در این حق ندارد، ورود هر فردی تحت هر عنوان و سمتی به حریم افراد، و استراق سمع و تفتیش وسایل خانوادگی آنها جایز نیست.
۱۱- حوزه های علمیه باید مستقل باشند، مراجع بدون واهمه بتوانند احکام شرع و یا تخلف از آنها را بگویند.
۱۲- دخالت نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی در امور مذهبی حوزه ها و مساجد و دانشگاه ها و امر و نهی آنها برای ائمه جماعات صورت شرعی ندارد.
۱۳- هیئت حاکمه عهد کرده که به قانون اساسی پایبند باشد و قسم یاد کرده. نقض عهد جایز نیست و موجب سلب عدالت است.
۱۴- خبرگان رهبر را برابر قانون اساسی که اختیار انتخاب و تعیین بر عهده آنان قرار داده و حتی برای آنان حق عزل دیده است، وقتی که فردی را برای رهبری تعیین می کنند مکلف هستند که ناظر بر اعمال وی باشند و هر نوع خلاف شرعی از زیر مجموعه انجام گیرد لازم است تذکر دهند و با رعایت مراتب امر بمعروف و نهی از منکر به وظایف قانونی خود عمل کنند، در غیر این صورت در نزد خداوند مسئول خواهند بود.
۱۵- حیف و میل بیت المال بدون حکم شرعی و مجوز قانونی جایز نیست و در دخل و خرج آن لازم است مردم بدانند زیرا متعلق به همه مردم است.
۱۶- وظیفه شورای نگهبان پاسداری از احکام اسلام و صیانت رای مردم و حفظ آبروی مسلمانان است؛ تخلف از آن جایز نیست.
سید علی محمد دستغیب
۵/ ۱۲ /۸۹

خاتمي سکوتش را شکست :به جای حصر آقایان موسوی و کروبی، باید زندانیان را آزاد می‌کردند



اگر همه‌ی مسئولان طراز اول، فاسد و منحرف‌اند، یعنی حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟
سید محمد خاتمی با انتقاد از حصر خانگی موسوی و کروبی و تهمت‌زنی به ایشان، هشدار داد که چنین اقدام‌هایی اعتراضات را متوجه اصل نظام می‌کند. وی همچنین ابراز امیدواری کرد که در آستانه سال نو، نسبت به رفع حصر و محدودیت و آزادی زندانیان و ایجاد فضای امن و آزاد اقدام شود.
خاتمی همچنین گفت: به جا بود که زندانیان که نوعاً انسان های امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند، نه اینکه این روزها شاهد دستگیری های گسترده ی تازه و ایجاد محدودیت مجدد برای کسانی باشیم که اندکی از محدودیت آن ها کاسته شده بود و یا امید به کاسته شدن آنها می رفت.
به گزارش روابط عمومی دفتر سید محمد خاتمی، وی در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه و روحانیون به مناسبت فرارسیدن ایام میلاد فرخنده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ولادت امام جعفر صادق علیه السلام که روز اخلاق و مهرورزی نام گرفته ضمن تبریک به حاضران این عید بزرگ را به عموم مسلمانان جهان و آزادگان عالم تبریک گفت.
رئیس جمهوری سابق ایران به اشاره به موج فراگیر و خیزش درخور تحسین علیه بیداد و خودکامگی و فساد توسط مردم خاورمیانه، این منطقه را از نظر راهبردی، سیاسی و اقتصادی در جهان امروز حیاتی خواند.
وی خاورمیانه را خاستگاه پیامبران بزرگ خدا و مرکز تمدن های جهانی و سرشار از منابع طبیعی که حیات و اقتصاد و تکنیک جهان به آن وابسته است دانسته و افزود: خاورمیانه همیشه مورد طمع قدرت های سلطه گر و توسعه طلبی بوده که راه کار را پشتیبانی از حکومت های مستبد در منطقه دانسته اند که چون جایگاهی در میان مردم خود ندارند ناچار وابسته به آن قدرت ها می شده و می شوند. در حالی که مردم رشید این منطقه و ملت هایی که دارای سابقه درخشان تاریخی و مدنی هستند بیش از هر جا شایستگی برخورداری از نظام ها و حکومت های برآمده از رأی و اراده مردم و تأمین کننده منافع آن ملت ها را دارند و متأسفانه از آن محروم بوده اند.
خاتمی ادامه داد: در بیش از یک صد سال اخیر ملت های این منطقه نسبت به حقوق و جایگاه خود آگاهی روزافزون یافتند و برای دفع و رفع استبداد و استعمار تلاش کردند و قیام های ارجمندی را ترتیب دادند. هر چند با کمال تأسف در بیشتر موارد این قیام ها و نهضت ها یا در آغاز شکست خورد یا در ادامه منحرف شد و دوباره دیکتاتوری و وابستگی حاکم شد ولی مردم هیچ گاه از حرکت باز نایستادند.
وی گفت: اگر امروز موج قیام و نهضت فراگیر می شود در ایران عزیز ۳۰ سال زودتر انقلاب رخ داد که نشانه ظرفیت و شایستگی مردم است و خوشبختانه امروز و در عصری که ارتباطات گسترده سبب شده است و هیچ چیز و هیچ امری از انظار عمومی مخفی نمی نماند شاهد خیزش عظیم در منطقه هستیم.
وجه مشترک قیام های منطقه، وجود حکومت های خود کامه است
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها حرکت های مردمی اخیر را غلیان خشمی فروخورده علیه خودکامگی و استبداد دانست که تاب سوز ترین درد تاریخی است و در ادامه افزود: این حرکت ها در جهت آزادی و رفع تحقیر ملت ها توسط مستبدان و استعمارگران و نشانه رشد انسان امروز که جز به تأمین حاکمیت بر سرنوشت خود تن نمی دهد.
وی خاطرنشان کرد: درست است که وابستگی به بیگانه، هم پیمانی با رژیم صهیونیستی، رواج ظلم و تبعیض و برباد رفتن منابع طبیعی این کشورها همگی انگیزه هایی برای این قیام ها و عواملی برای فهم درست این حرکت ها است ولی نباید از یک علت بزرگ که وجه مشترک این قیام های متعدد است غافل ماند و آن اینکه در همه این کشورها وجه غالب، وجود حکومت های خود کامه ای بوده است که دست در دست بیگانه با زور و سرنیزه و سرکوب و ایجاد فضای رعب و مشت آهنین بر مردم حکومت کرده اند. به همین دلیل می بینیم که قیام ها علیه نظامهای مختلف دیکتاتوری است که بعضاً هم پیمان اسرائیل و دارای وابستگی آشکار به قدرت های بزرگ هستند و بعض دیگر سیاست اصلی خود را مخالفت با غرب بخصوص آمریکا قرار داده اند و همواره شعار های انقلابی و ضد صهیونیستی داشته اند.
سید محمد خاتمی در ادامه دیگر عوامل دخیل در خیزش های مردمی خاورمیانه را بر شمرد و تصریح کرد: در بعضی از این کشورها چهره خشن فقر و تبعیض آشکارتر بوده و در پاره ای دیگر حتی در عرصه اقتصادی و رسیدگی به مردم وضع بهتری وجود داشته است ولی آنچه مشترک است خودکامگی حاکمان بریده از مردم و نادیده انگاشته شدن حق و حرمت ملت و تحمیل خفقان و سلب آزادی های اساسی و مشروع بوده است. به هر حال آنچه پیش آمده است مطمئناً تا استقرار حکومت های مردمی و عقب نشینی کامل حکومت های مستبد و زورگو و حامیان آنها ادامه خواهد یافت و این پدیده ای است مبارک و واقعه مهمی که جهان اسلام و خاورمیانه با آن روبرو است. گرچه مردم در قیام خود در تونس، مصر، لیبی و نقاط دیگر هزینه سنگینی پرداخته و می پردازند و قربانیان فراوان داده و می دهند. بخصوص آنچه در لیبی رخ می دهد شاید بزرگترین فاجعه و جنایت علیه بشریت باشد ولی به یاری خداوند نتیجه کار شیرین است و ملت شریف و آزاده ایران نیز همراه، همدل و پشتیبان این ملت ها است.
نادیده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام با هدف جایگزین کردن استبداد با لعاب تقدس
رئیس جمهوری سابق ایران سپس با اشاره به زوایای گوناگون انقلاب اسلامی ایران این حرکت بزرگ مردمی را فراگیرترین انقلابی دانست که در دوران اخیر رخ داده است و افزود: مردم بزرگوار ایران با دست های تهی در مسیر خواست تاریخی خود برای آزادی، استقلال، عدالت و پیشرفت با رهبری ممتاز امام به پا خاستند و حکومت و نظام فاسدی را سرنگون کردند که مورد پشتیبانی قدرت های سلطه گر بود. اکثریت مردم ما مسلمانند و انگیزه های دینی در آنان قوی است و هموطنان غیر مسلمان هم در شعارهای انقلاب و خط مشی ترسیم شده از سوی امام و انقلابیان مسلمان و در جمهوری اسلامی تأمین خواست های تاریخی خود را که از جمله برخورداری از حقوق انسانی و حق تعیین سرنوشت و آزادی های اساسی و تأمین منافع ملی که متعلق به همه ملت از هر آیین و گرایش است دیدند و جمهوری اسلامی با رأی و اراده مردم مستقر شد.
سید محمد خاتمی سپس با اشاره به چهره های متفاوت ارائه شده از اسلام در این رهگذر تصریح کرد: این موضوع را از یاد نبریم که در طول تاریخ دو گونه اسلام عرضه شده است و بخصوص در دوران جدید این دو چهره از اسلام آشکارتر بوده است. افراط، خشونت، ظاهرپرستی، نادیده انگاشتن حق و حرمت مردم به نام اسلام و هدف آن جایگزین کردن استبداد با لعاب تقدس به جای استبداد ناصالح و نامقدس بوده است که نمونه آن را در گوشه و کنار جهان از جمله در همسایگی خود دیدیم. امری که اولاً افکار عمومی جهان امروز را علیه اسلام عزیز تحریک کرد و ثانیاً بسیاری از مسلمانان از اینکه چنین حکومت هایی روی کار بیایند نگران شدند. ثالثاً دشمنان آزادی و استقلال و منافع ملت های مسلمان نیز بهانه یافتند تا دشمنی خود را علیه اسلام و ملت های مسلمان توجیه کنند. و اسلام دیگر، اسلام عدالت، اسلام اخلاق، اسلام آزادی و اسلام مردم سالاری بود که در انقلاب ما چهره درخشان خود را نشان داد و طبیعی است که جمهوری اسلامی می توانست و می تواند الگویی باشد برای همه آنان که به اسلام پای بندند و هم آزادی و مردم سالاری و پیشرفت را می خواهند. به همین دلیل است که دلبستگان صادق به انقلاب و ایران و مردم این قدر بر جمهوریت نظام اسلامی تأکید می کنند و بر اصول قانون اساسی بخصوص آنچه مربوط به حقوق ملت و مردم است پا می فشارند.
آیا اگر فضا باز باشد و اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد، به جمهوری اسلامی خدمت نشده است؟
سید محمد خاتمی با ابراز نگرانی از اقدامات تخریبی صورت گرفته در ماه های اخیر تصریح کرد: آیا باعث ناراحتی و نگرانی نباید باشد وقتی جریان یا جریان هایی می کوشند دست آوردهای بزرگ انقلاب را نادیده انگارند، بلکه آن را دگرگونه جلوه دهند؟ وقتی بنا باشد همه مسؤولان طراز اول که مورد تأیید امام، مردم و رهبری بوده اند انسانهای فاسد، منحرف و ضد انقلاب معرفی شوند آیا مردم جهان حق ندارند این شبهه را پیدا کنند که پس حاصل انقلاب، فساد و انحراف بوده است؟ و آیا این بزرگ ترین جفا به انقلاب نیست؟ آیا اگر فضا باز باشد قانون اساسی مبنای عمل قرار گیرد و انتقاد و حتی اعتراض در چارچوب قانون آزاد باشد. نصیحت مسؤولان کشور و نقد و ارائه آزاد اندیشه یک ارزش به حساب آید، به جمهوری اسلامی خدمت نشده است؟
رئیس بنیاد گفت و گوی تمدن ها با تأکید بر لزوم حرکت به سوی استقرار فضای آرام و به دور از تنش در جامعه تصریح کرد: گفتیم و باز هم می گوییم که کشور به همه نیروهای مخلص نیازمند است خواه منتقد باشند خواه نباشند. انتظار بوده و هست که پس از قریب دو سال تنش بی جا که با گفت و گو و تعامل و رعایت حقوق ملی و شهروندی قابل حل و پیشگیری بود و هنوز هم هست با تدبیر و حکمت راه بر همدلی و پیشرفت همه جانبه کشور گشوده شود.
وجود ارتباط رهبران جنبش و نخبگان دیگر با مردم و جوانان، خود سبب جلوگیری از سوء استفاده خواهد شد
وی تصریح کرد: به جا بود که زندانیان که نوعاً انسان های امتحان داده و صادق و مؤمن اند آزاد شوند نه اینکه این روزها شاهد دستگیری های گسترده تازه و ایجاد محدودیت مجدد برای کسانی باشیم که اندکی از محدودیت آن ها کاسته شده بود و یا امید به کاسته شدن آنها می رفت.
سید محمد خاتمی در ادامه با اشاره به حصر خانگی مهندس موسوی و مهدی کروبی ضمن ابراز نگرانی از ادامه این روند تأکید کرد: چرا باید کسانی چون جناب مهندس موسوی و جناب آقای کروبی و همسرانشان که سابقه درخشان در انقلاب و جمهوری اسلامی دارند و در دلبستگی شان به اصل انقلاب و نظام تردیدی نیست دچار حصر و محدودیت شوند و بی مهابا به انواع تهمت ها متهم شوند.
وی ادامه داد: با کمال تأسف چنین اقدام هایی سبب می شود که زمینه ای فراهم آید تا کسانی که نه نظام را قبول دارند و نه خیر ایران و ایرانی را می خواهند میدان داری و احیاناً از احساسات پاک مردم بخصوص جوانان سوء استفاده کنند.
امیدوارم در آستانه سال نو رفع حصر و محدودیت ها صورت بگیرد و زندانیان آزاد شوند
او همچنین پرسید؟ آیا وجود ارتباط این عزیزان و نخبگان دیگر با مردم و جوانان، خود سبب مهار شدن غلیان ها و جلوگیری از سوء استفاده کسانی نخواهد شد که می خواهند اعتراض ها را متوجه اصل نظام کنند؛ در حالی که واقعاً چنین نیست؟ بگذرم از ناسزاها و تهمت های یک طرفه که هر روز متوجه این برادران و دیگر شخصیت های مورد علاقه مردم می شود و فضا را آلوده می کند.
خاتمی در پایان گفت: امیدوارم در آستانه سال نو با حرکت به سوی رفع حصر و محدودیت و آزادی زندانیان و ایجاد فضای امن و آزاد و ایجاد فضای شایسته این مردم که در آن رأی و اراده ملت تعیین کننده باشد، همگان حق انقلاب و جمهوری اسلامی را ادا کنیم. ان شاء الله.
در آغاز این دیدار حاضران ضمن ادای احترام به قیام های در خور تحسین مردم مصر و تونس و لیبی و سایر کشورهای مسلمان از حصر و محدودیت بزرگوارانی که مورد اعتماد و علاقه بیشتر مردم و صاحب خدمات درخشان در انقلاب و کشور بوده اند اظهار تأسف کرده و بر لزوم همدلی و شکیبایی و استقرار همه جانبه قانون اساسی و دفاع از آزادی و آرمانهای انقلاب و امام تأکید کردند.

میدان انقلاب تا پاستور را دهم اسفند گلباران می کنیم - 10 اسفند حماسه حضور سبزي ديگر





جمعی از فعالان جنبش سبز با صدور بیانیه ای از هموطنان عزیز دعوت کرده اند که سه شنبه، دهم اسفند ماه همزمان با تظاهرات مردم در حمایت از رهبران جنبش سبز، در حرکتی نمادین و هماهنگ میادین منتهی به خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را از میدان انقلاب تا میدان پاستور و از میدان پاستور تا کوچه اختر گلباران کنند.
به گزارش کلمه، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :
جنبش سبز حرکتی در امتداد تلاش یکصد ساله مردم ایران برای تحقق دمکراسی و آزادی در میهن است که با پایبندی به اصول و ارزشهای بنیادین انسانی، اخلاقی و دینی و ایرانی تاکنون طی مسیر کرده است. این جنبش مدنی که با حماسه بی نظیر راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ۸۸ رخ نمایاند،از ابتدا همواره حرکت در چارچوب موازین مبارزه مدنی و ضدخشونت را رعایت کرده است. حماسه ای که با آن اتحاد و روحیه حق طلبی مسالمت آمیز خود جهان را به حیرت واداشت.
همراه بزرگ جنبش سبز میرحسین ، نیز بارها بر ضد خشونت بودن این جنبش تاکید کرده است، مخصوصا آنجا که می گوید :”خشونت چاره ساز نیست. همگی از در مسالمت وارد شوید. خشم مرکبی است که سوار خود را به زمین می‌زند. درمقابل رفتارهای زشت امنیتی و تحریک‌های مدوام تبلیغاتی مردم حق دارند عصبانی شوند، اگرچه این حقانیت تغییری در تبعات خشم آنان ایجاد نمی‌کند. ما به اندازه‌ای که از خود صبر و خرد نشان بدهیم از کوشش‌هایمان نتیجه می‌گیریم و اگر به سوی تندروی‌های بی‌‌دلیل بلغزیم چه بسا که حاصل یک هفته و یک ماه تلاش را در یک روز و یک صحنه جا بگذاریم.”
حال که اقتدارگرایان، با حصر سران جنبش به خیال خود گامی دیگر در راه سرکوب و خاموش کردن این جنبش عظیم مردمی برداشته اند، ما نیز بار دیگر قدرت همدلی و همراهی مان را، این بار به مناسبت سالروز تولد میرحسین موسوی با گلباران کردن خیابان محل زندگی وی و همسرش به نمایش خواهیم گذاشت.
ما جمعی از فعالان سبز اندیش از شما هموطنان عزیز دعوت میکنیم سه شنبه، دهم اسفند ماه در حرکتی نمادین و هماهنگ میادین منتهی به خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را از میدان انقلاب تا میدان پاستور و از میدان پاستور تا کوچه اختر گلباران کنید.
همچنین از فعالان جنبش سبز دردیگر شهرها نیزدعوت می کنیم که مکانی را برای گذاشتن گل در شهر خود تعیین کنند. ما با گذاشتن گل هایمان در هرگوشه شهر، به مناسبت زادروز میرحسین موسوی ،فضای ایران راعطرآگین خواهیم کرد.
باشد که در این حرکت نمادین ، قدرت همدلی شما هموطنان سرافراز، بار دیگر لرزه بر اندام اقتدارگرایان افکند و حقانیت جنبش مردمی سبز دلهای سیاه شان را به دادگاه وجدان فرخواند
جمعی از فعالان جنبش سبز

Friday, February 25, 2011

فراخوان رسانه‌های جنبش سبز برای گرامیداشت زادروز میرحسین موسوی


یازدهم اسفند در راه است. روزی که میلیونها انسان ایرانی دوستش دارند. روز تولد انسانی که اینک نماد و نشانه ای از ایستادگی و استواری در برابر استبدادیان چکمه پوشی است که کارشان از مصادره آراء مان گذشته و اینک درصدد ربودن نهضت سبزمان هستند.

یازدهم اسفند در راه است. زاد روز انسانی که می شناسیمش. انسانی که دوستش داریم. انسانی که برای من و تو چشمانی آرزو می کند که چراغها و نشانه ها را در ظلمات حاکم بر سرزمین مان ببیند و گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مستبدان مست از باده قدرت بشنود. انسانی که نماد و نشانه روح سبز من و توست. انسانی که سخنانش، پیام آور صداقتی بود که ما را از خاموشی خویش بیرون کشید و یادمان داد تا از استبدادی که در بندمان کشیده است سخن بگوئیم.
یازدهم اسفند در راه است. سالروز میلاد انسانی که ما را با سرچشمه های والای آزاد بودن و آزاده ماندن و چون آزادگان زیستن آشتی داده است.انسانی که برایمان از حقیقتی می گوید که رهایی می بخشد. انسانی که جان مایه کلامش " نه توی " تمام خواسته های پاک من و توست.
یازدهم اسفند روز میلاد میرحسین موسوی است. انسانی که روح بلند ایران را با لهجه خوب کرامت و آزادگی برایمان ترانه کرده است. او که امید را نه چونان کورسوی آرزوهای به خواب رفته، که چون سپیده دمانی که همین نزدیکی است برایمان تفسیر کرده است.
یازدهم اسفند در راه است و ما فرزندان این آب و خاک نه از برای بت تراشیدن و پرستیدن بتی دیگر، که از برای قدردانی و قدرشناسی از کسی که بغضهای مانده در گلویمان را سال و ماهی است که فریاد می کند، کسی که اینک در حصاری از جهالت و استبداد، محصور خودکامگی های بداندیشان کژکردار گشته است، می خواهیم که به بهانه زاد روز میر سبز اندیش نهضت سبزمان، آنکه امید را در عمق ظلمات رخوتناک شب استبداد زده سرزمینمان، به ما هدیه کرد، انسانیت و دوستی را، همدلی صادقانه را، وفاداری و اعتمادمان را، استواری و استقامتمان را بار دیگر به طریقی صلح جویانه به جشن بنشینیم.
شاید که درخت دوستی مان بر تن پوسیده استبدادیان ریشه کند.
باشد که روح پاک شهدای سبز ایران اسلامی مان، یادشان به این بهانه بار دیگر سبز گردد.
شاید که گل به جای گلوله بنشیند در این وانفسای خشونت زدگی های استبداد.
باشد که آنان که ذهنشان دیوار است و روحشان آهن، بدانند و بفهمند که دوستی و دوست داشتن آن انسان سربلند، نه به دروازه های آهنین گرفتار می آید و نه به خفقان و استبداد.
شاید که دریابندند که راه و رسم سبزمان چنانکه از میرحسین مان آموخته ایم، امید است و شکیبیدن. امید است و تحمل کردن. امید است و آزاده بودن. امید است و استقامت. امید است و استواری. امید است و پایداری. که اندیشه نه محصور دیوارها می ماند و نه گرفتار آهن و پولاد!
و به این بهانه است که فعالان سبز اندیش رسانه‌های سبز، روز ۱۱ اسفند ماه که روز میلاد میرحسین موسوی است را روز "ملی دولت امید " اعلام کرده و برای گرامیداشت این روز سه راهکار زیر را پیشنهاد می نمایند. پیشاپیش باید معترف بود که این تلاش بدون همیاری شبکه های اجتماعی حامی جنبش سبز امکانپذیر نخواهد بود.
بدینوسیله دست نیاز خود را به سوی تمام هم میهنان سبز اندیشمان چه در داخل و چه در خارج از کشور، برای مشارکتی پویا و ماندگار دراز می کنیم و از آنان می خواهیم تا با یاری سبز خود پیروزی دیگری را در کارنامه درخشان جنبش سبز به ثبت برسانیم.
برنامه های پیشنهادی این مجموعه به شرح زیر است:
۱- هم میهنان سبزمان می توانند با نوشتن و ارسال نامه و یا کارت پستال و عکس از داخل کشور و خارج کشور "میرحسن موسوی" به نشانی: تهران - خیابان پاستور - کوچه اختر - پلاک ۲۶
ضمن تبریک روز میلاد او، با این حرکت نمادین شمار هواداران رئیس جمهور واقعی ایران را به استبدادیان کودتاچی یادآوری نمایند.
هم میهمنان عزیز در داخل کشور می توانند جهت رعایت نکات ایمنی از درج آدرس صحیح پستی خود خودداری نمایند.
بدیهی است که کوردلان و تنگ نظران حاکم از رسیدن این نامه ها به میر سبز خوداری خواهند کرد، اما با مشاهده سیل خروشان نامه‌های هموطنان برای میرحسین عزیز درخواهند یافت که یار محصور ملت تنها نیست و همراهان سبزش همچون گذشته وی را پشتیبانی می‌کنند. همچنین پیشنهاد میشود قبل از ارسال نامه ها و کارت پستال های خود، با تلفنهای همراه خود و یا دوربینهای دیجیتالی تصاویری از ارسال نامه ها تهیه کرده و به آدرس کمپینی که بدین منظور جهت ثبت این نامه ها و کارت پستال ها آماده گردیده است ارسال نمایند. آدرس ایمیل کمپین :mousavibirthday@gmail.com.

۲- ارسال نامه ها و کارت پستال ها از خارج کشور به سفارت های جمهوری اسلامی ایران. لطفاً نام گیرنده نامه را " رئیس جمهور منتخب تمام ایرانیان جهان، میرحسین موسوی" ذکر نمائید.
حامیان جنبش سبز مقیم در خارج از کشور نیز میتوانند با مشارکت همیشگی خود، در این طرح شرکت کنند و با ارسال نامه ها و کارت پستال های خود به سفارت های ایران با عزیزان داخل کشور همبستگی و همراهی داشته باشند. همچنین میتوانند از کارت پستال های تهیه شده قبل از ارسال عکس گرفته و یا متن نامه ارسالی را به ایمیل کمپین( mousavibirthday@gmail.com ) جهت انتشار و ثبت، ارسال نمایند.
3- هموطنان گرامی می توانند با ارسال تصاویر، طرحها، خاطرات، نوشتارها، متون، اشعار و نظریات خود به صفحه فیس بوک " دفترچه تولد میرحسین موسوی " به آدرس :
‏https://www.facebook.com/GreetingsForMousavi
وفاداری و پایندی خود به رئیس جمهور واقعی ایران و ایرانیان را بار دیگر اثبات کنند.
باشد که با این حرکت خودجوش مردمی که نماد و نشانه ای دیگر از برائت جستن سبزاندیشان ایرانی از هر نوع خشونتی است، چشم کوردلان بداندیش باز شود و از خواب گران برخیزند.


سایت‌های امروز - تحول سبز - خط سبز - رای ما کجاست - روزنامه نگاران زندانی - موج زنده - ندای سبز آزادی - نوروز

بیانیه شماره 3 شورای هماهنگی راه سبز امید

http://www.facebook.com/album.php?profile=1&id=116006002922

راه سبز امید Green path of hope
“شورای هماهنگی راه سبز امید” در سومین بیانیه ی خود، ضمن محکوم کردن اعمال غیر قانونی سیستم قضایی و امنیتی کشور و حصر خلاف اصول و قانون رهبران جنبش مردمی سبز و با اشاره به تجربه ی تاریخی ملت ما و تجربه امروز ملت های منطقه که اقتدار گرایان با تکیه بر سازمان های امنیتی و نظامی نمی توانند مانع از شکست وسقوط جباران شوند هشدار می دهد: موسوی و کروبی در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده اند و سلب آزادی آنها نقض آشکار حقوق شهروندی ایشان است. این شورا به اقتدار گرایان هشدار می دهد که نتیجه این گونه رفتارهای غیر قانونی و غیر شرعی چیزی جز تشدید بحران حاکم بر کشور نیست.
این شورا در جدیدترین بیانیه ی خود که امروز در اختیار رسانه ها قرار گرفت، از راهکارهایی مانند تحصن، اعتصاب، تحریم و مقاومت مدنی برای تثبیت حاکمیت قانون به معنای واقعی استقبال کرد.
هم چنین این شورا ایمیلی را به ادرس dabirkhaneh.rso@gmail.com برای ارتباط مستقیم هموطنان و بهره مندی از نظرات آنان اعلام کرده است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر می باشد:
متن کامل بیانیه شماره سوم شورای هماهنگی راه سبز امید به شرح زیر است :
بنام خدا
هموطنان عزیز، شهروندان آزاده و همراهان راه سبز امید
اعتراضات روزهای ۲۵ بهمن و اول اسفند، نشان داد جنبش سبز با اتکا به روش های مسالمت آمیز بر دستیابی به حقوق پایمال شده مصرّح در قانون اساسی اصرار دارد و ضمن پیگیری حقوق مسلّم و مطالبات قانونی خود، در مقابل خشونت طلبی اقتدارگرایان ایستادگی کرده و راه مبارزه مدنی را ادامه خواهد داد.
حوادث بیست ماهه اخیر نشان داده است اقتدارگرایان در سوق دادن فضای سیاسی کشور به سمت خشونت و ارعاب مصمّم هستند و به همین دلیل خویشتنداری و التزام راهیان جنبش سبز به ارزش های اخلاقی، مدنی و ضد خشونت را به ناتوانی و خاموشی آن تعبیرمی کنند. در این مدت حربه های زنگ زده اقتدارگرایان برای مقابله با خواسته های قانونی و مدنی مردم آنقدر رسوا و نخ نما بود که دیگر نیازی به افشای آنها نیست. اتهاماتی همچون وابسته خواندن جنبش به قدرت های خارجی و همدلی جنبش با ساکنان خانه عنکبوتی خشونت و نفاق از یک سو و انکار وقیحانه ضرب و شتم، شکنجه و کشتار معترضان بی دفاع و نسبت دادن آن به مردم، مصادره شتاب زده شهیدان جنبش، ادامه ی بازداشت های غیرقانونی و گسترده، رواج و بلکه مسابقه در هتاکی، تهمت و افترا نسبت به چهره های پیشرو در مبارزات انقلاب و بالاخره حصر خانگی رهبران جنبش از سوی دیگر نمونه هایی از سیاست های سراپا خطای اقتدارگرایان برای نشنیده گرفتن صدای مردم است. دولت کودتا و صاحبان قدرت غافل تر از آن هستند که امواج سهمگین آگاهی اقشار گوناگون مردمی که دیگر برای فهم و تجزیه و تحلیل شرایط سیاسی حاکم بر کشور، در انتظار خطابه ها، خطبه ها و دروغ پردازی های رسانه های حکومتی نمی نشینند را فهم کنند. جلوه های گوناگون دروغ دولت نامشروع کودتا چنان بر پیر و جوان، زن و مرد، روستایی و شهرنشین، کارگر و کشاورز، دانشجو و طلبه، استاد دانشگاه و عالم دینی و حتی بخش قابل توجهی از نظامیان، آشکار شده که بسیاری از افراد کم اطلاع که تا دیروز نسبت به ماهیت غیردینی و غیراخلاقی دولت در شک و تردید بودند، از همراهی و همسازی با آن سرباز می زنند.
هموطنان گرامی!
حوادث روزهای اخیر نشان داد جنبش سبز کوشا، با نشاط و سرزنده است، چیزی جز احقاق حق حاکمیت مردم نمی خواهد. بر این اساس همچنان که همراهان پایدار و مقاوم این جنبش بارها گفته اند، سرانجام محتوم راه سبز امید، پیروزی است. تجربه ی تاریخی ملت ما و تجربه امروز ملت های منطقه نشان می دهد اقتدارگرایان با تکیه برسازمان های امنیتی و نظامی نمی توانند مانع از شکست و سقوط جباران شوند. از این رو جنبش سبز با اتکا به مبانی و راهکارهای مندرج در منشور جنبش راه خود را به سوی ایران آباد و آزاد می گشاید. بر این اساس همراهان جنبش سبز علاوه بر اینکه از هر مناسبت ملی و دینی و آئینی برای نمایش حضور و طرح مطالبات خود شجاعانه و مدبرانه استفاده خواهند کرد، از راهکارهای دیگر مانند تحصن، اعتصاب، تحریم و مقاومت مدنی برای تثبیت حاکمیت قانون به معنای واقعی، شناسایی و تضمین حقوق بنیادین شهروندان نیز بهره خواهند برد. اهم این مطالبات عبارت اند از:
- رفع حصر خانگی رهبران جنبش سبز
- تضمین حق شهروندان بر تجمعات و راهپیمایی
- آزادی زندانیان سیاسی
- آزادی مطبوعات و رفع سانسور
- خاتمه دادن به شرایط امنیتی حاکم بر کشور
- برگزاری انتخابات آزاد، غیرگزینشی و سالم از طریق لغو نظارت استصوابی
به حاکمیت و دولت کودتا توصیه می گردد بجای سخن گفتن به زبان زور و زر و تزویر و سرکوب معترضان مسالمت جو، با تحقق مطالبات فوق حق حاکمیت مردم را به رسمیت شناخته و با فراهم آوردن فضای نقد، رحمت و مدارا در جامعه با ملت به گفتگو بنشیند. بدیهی است که مبارزه این جنبش تا آن هنگام ادامه خواهد داشت.
شورای هماهنگی راه سبز امید همه راهیان سبز را به تقویت شبکه های اجتماعی بویژه “شبکه های محلی” برای حضور فعال در اعتراضات مدنی دعوت می کند. تشکیل و گسترش شبکه های سبز در شرائط دشوار فعلی یک فریضه ملی است.
این شورا با اعتقاد به خرد جمعی ملت رشید ایران، و به اتکای مشاوره و مشارکت شبکه های سبز برنامه راه سبز امید را ترسیم می کند.
شورای هماهنگی راه سبز امید نگرانی شدید خود را از حصر خانگی رهبران جنبش سبز و رفتار غیر قانونی و کینه توزانه با آنها ابراز می دارد. از تاریخ ۲۵ بهمن هیچ اطلاعی از سلامتی میر حسین موسوی و زهرا رهنورد، مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دست نیست. این اعمال خلاف قانون اساسی و موازین حقوق بشر پذیرفته شده توسط جمهوری اسلامی ایران است. موسوی و کروبی در هیچ دادگاهی محاکمه و محکوم نشده اند و سلب آزادی آنها نقض آشکار حقوق شهروندی ایشان است. این شورا به اقتدار گرایان هشدار می دهد که نتیجه این گونه رفتارهای غیر قانونی و غیر شرعی چیزی جز تشدید بحران حاکم بر کشور نیست.
شورای هماهنگی راه سبز امید، مردم شریف و پایدار را به توجه ویژه به اصول و موازین منشور جنبش (ویرایش جدید) فرا می خواند و در اطلاعیه ها و بیانیه های بعدی، گام های اتی جنبش را به اطلاع همگان خواهد رساند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
پنج اسفند هزار و سیصد و هشتاد و نه

نامه تشکر جمعی از خانواده‌های زندانیان سیاسی به آیت الله العظمی وحید خراسانی

پس از انتقاد  آیت‌الله العظمی وحید خراسانی از عادی شدن حبس و زندان و تاکید ایشان بر حریت و آزادگی در درس خارج فقه خود، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی ضمن ارج گذاردن بر ساکت ننشستن این مرجع عالی‌قدر، در نامه‌ی تشکرآمیزی که برای دفتر ایشان ارسال شده، بیان داشتند: اینک که فرمایشات روشنگرانه حضرت عالی در ارتباط با زندان و زندانی، بر عمق جان ما نشسته، ابراز درک عمیقتان از حال و وضع عزیزان دربند ما و خانواده های مظلومشان در قالب احکام فقهی، گویی آبی بر آتش شعله ور دل های دردمند ماست و در عین حال عطش اجتهاد پویا در عصر تنوع نیازهای بشری را تا حدی فرو می نشاند.
متن کامل این نامه که در کلمه منتشر شده به این شرح است :
محضر مبارک آیت‌الله العظمی وحید خراسانی
مرجع بزرگوار و عالیقدر شیعیان

با سلام و تبریک ولادت مسعود پیامبر اسلام و نبی رحمت(ص)
ما خانواده های زندانیان سیاسی که بیش از یک سال و هشت ماه است متحمل همه گونه ستم و رنج ناشی از بازداشت غیرقانونی و اقدامات غیرقانونی متعاقب آن و نیز متحمل همه گونه توهین و ایذاء و عسر و حرج از ناحیه مقامات امنیتی واطلاعاتی و قضایی در کشور اسلامیمان شده ایم و ندای عدالت طلبی خود و عزیزانمان با انواع خشونت های کلامی و فشارهای روانی سرکوب شده است، بسیار انتظار کشیدیم تا همه مظالمی که به نام اسلام بر سر بندگان خوب خدا می رود توسط یاوران دین خدا محکوم شوند و اینک که فرمایشات روشنگرانه حضرت عالی در ارتباط با زندان و زندانی، بر عمق جان ما نشسته ابراز درک عمیقتان از حال و وضع عزیزان دربند ما و خانواده های مظلومشان در قالب احکام فقهی، گویی آبی بر آتش شعله ور دل های دردمند ماست و در عین حال عطش اجتهاد پویا در عصر تنوع نیازهای بشری را تاحدی فرومی نشاند. پیش از این نیز فرمایشات فقهی ارجمند شما در جمع طلاب فاضل در باب بی قدر بودن حکم قاضی براساس اعترافات زندانی علیه خود و دیگران، سوزش دل شکنجه دیدگان و رنج کشیدگان در زندان ستم را مرهم نهاده بود.
نیک می دانیم که این نظرات گرانقدر فقهی مورد تأیید دیگر مراجع بزرگوار نیز هست که بعضا در ملاقات های خصوصی و در جمع اهل نظر اعلام فرموده اند و امیدواریم به زودی شاهد آن باشیم که قضاتی که برمبنای غیر حق و عدل و تحت فشار، احکام ناحق صادر کرده اند در مقام استغفار برآیند و نیز به میمنت و خجستگی ایام ربیع به زودی شاهد آزادی همه زندانیان سیاسی از بند و رهایی همه خانواده های مظلومشان از قید رنج و درد باشیم.
با آرزوی توفیقات افزون و مستدام برای حضرتعالی
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
۴/۱۲/۱۳۸۹

یادداشت وارده: فتنه هاشمی! / علی شکوری‌راد:

در انتخابات دوم خرداد سال 76 وقتی خاتمی با بیست میلیون رأی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد عده ای را شاد و عده ای را عصبانی کرد و واکنش های مختلفی را برانگیخت. از جمله این واکنش ها اعلام موضع سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین بود. آنها بلادرنگ انتخاب خاتمی را "فتنه" نامیدند و در تحلیل های خود " فتنه خاتمی" را عامل بقای جمهوری اسلامی ایران که آرزوی سرنگونی آن را داشتند ذکر می کردند و می گفتند انتخاب خاتمی و اصلاحات او سقوط جمهوری اسلامی ایران را بیست سال عقب انداخت.
در انتخابات سال 88 عده ای که اساس نظام جمهوری اسلامی را بر نمی تابیدند صراحتاً دیگران را ترغیب به دادن رأی به احمدی نژاد می کردند و می گفتند انتخاب احمدی نژاد جمهوری اسلامی را زودتر به سقوط می کشاند و اگر موسوی انتخاب شود اصلاحات را ادامه خواهد داد و این نظام پا برجا خواهد ماند و سالهای سال باید آن را تحمل کرد.
حوادث پس از انتخابات، یعنی اعتراض ها و سرکوب ها فضای سیاسی کشور را بشدت دو قطبی و رادیکال کرده است. هیچ طرف نتوانسته است طرف مقابل را وادار به تمکین و تسلیم نماید. عده ای با قدرت حاکمیت و عده ای نیز با قدرت اجتماعی رو در روی یکدیگر ایستاده اند و بر موضع خویش پای می فشارند. یکی که قدرت دارد 9 دی را ملاک حقانیت خود می نامد و دیگری که حقانیت دارد 25 بهمن را نشانه قدرت خود.
بخشی از صاحبان قدرت که می پنداشتند جنبش سبز مرده است و برایش فاتحه می‌خواندند پس از 25 بهمن که موجب جا خوردن آنها شد به خود آمده اند و به این صرافت افتاده اند که میانه رو ها مانع یکسره شدن کار جنبش سبز بوده اند. با همه اتمام حجت کردند، بر آنها فشار آوردند و یکی یکی وادارشان کردند که به یک سو بروند و بطور شفاف اعلام موضع بکنند، و ظاهراً موفق هم شدند الا در مورد هاشمی که ترجیح داده است در جای خود بماند و به زعم خود مانع فرو افتادن نظام در سراشیبی سقوط شود. هاشمی از دید آنها فتنه است چرا که به خواست آنها تمکین نمی کند و با کسانی که آنها فتنه گر نامیده اند مرزبندی نمی کند.
از سوی دیگر که به ظاهر نقطه مقابل است، اکنون هاشمی نیز چون خاتمی تبدیل به فتنه شده است چرا که بودن او در حاکمیت به بقای نظام می انجامد. آنها همچنین می گویند هاشمی شریک همه رفتارهای نظام جمهوری اسلامی بوده و حقش است که زمین بخورد و حذف بشود. آنها می گویند حذف هاشمی از حاکمیت، جمهوری اسلامی را به سقوط نزدیک تر می کند پس چه بهتر که اینگونه شود. بی دلیل نیست که این روزها می خوانی و می شنوی که همانها که هم صدا با منافقین خاتمی را فتنه می نامیدند و خواستار حذف او بودند اکنون نیز هم
صدا با مخالفین اصل نظام، خواستار حذف هاشمی هستند. کسانی دشمن نظام بوده اند و با آن دشمنی کرده اند و در مقابل آن ایستاده اند، اما کسانی نیز هستند که دشمن نظام و مخالف تفکر امام بوده اند ولی یارای ایستادگی در مقابل آن را نداشته اند. پشت سر آن قرار گرفته اند و آن را به جلو هل می دهند تا بر زمینش بزنند. اینها منافقین واقعی هستند وبا مخالفین سنتی نظام ائتلاف کرده اند.
هاشمی بری از خطا نبوده است اما اتحاد و ائتلاف شومی که بین این دو گروه از منافقین کینه جو و مخالفین بد خواه بر سر حذف او شکل گرفته است هر انسان دل آگاهی را به تأمل وامی دارد که آیا برکناری هاشمی از ریاست مجلس خبرگان که سمبل حذف کامل او از حاکمیت است افتادن در دام منافقین رخنه کرده در حاکمیت نیست؟

بحران لیبی و نقش قبایل این کشور


 بی بی سی فارسي :  سيف الاسلام، پسر معمر قذافى رهبر ليبى در سخنرانى اخير خود تهديد كرد كه در صورت ادامه تظاهرات مخالفان پدرش، افراد قبايل مختلف در خيابان ها به جان هم افتاده و يكديگر را به قتل خواهند رساند. آيا اين ادعاى سيف الاسلام واقعى است و يا هدف از آن ترساندن مردم است؟ قبايل ليبى چه نقشى در جامعه بر عهده دارند و رؤساى قبايل از چه نفوذى برخوردارند؟ طى چهل و دوسال زمامدارى معمر قذافى كشور ليبى به دليل درآمد نفت از نظر اجتماعى و اقتصادى گام هاى مهمى در راه پيشرفت برداشته است ولى قوم وقبيله هنوز نقش مهمى در جامعه ليبى به عهده دارد. زنان ليبى مى توانند آزادنه شغل و نوع لباس خود را با توجه به محدوديت های خانوادگى انتخاب كنند. بی سوادى و بی خانمانی تقريبا بين رفته است. در آمد سرانه ليبى براساس برآورد بانك جهانى ۱۲۰۰۰دلار است كه با توجه به در آمد نفت و ميزان جمعيت اين كشور (۶.۵ ميليون نفر) مى توانست بيشتر از اين باشد. هويت قبيله اى با تمام اين پيشرفت ها، وابستگى قبيله اى كه در دوران سلطنت در ليبى وجود داشت هنوز به قوت خود باقى است. بسيارى از مردم ليبى كماكان هويت خود را در پيوندهاى قبيله اى مى بينند. اما در واقع پيوند هاى قبيله اى با افزايش تحصیل و شهرنشينى كه افراد را از نواحى سنتى قبيله نشين دور مى سازد، رو به سستى گذاشته است. وقتى سرهنگ قذافى و همكارانش در اتحاديه افسران آزاد قدرت را درسال ۱۹۶۹ به دست گرفتند قول دادند كه نظام قبيله اى را ازميان بردارند. سرهنگ قذافى در ده سال اول زمامدارى اش به پيوندهاى قبيله اى بى اعتنا بود چون علاوه بر اینکه از پشتیبانی ارتش برخوردار بود مى توانست بر حمايت اكثر مردم ليبى تكيه كند و داراى اعتبار سياسى باشد. اما وقتى سرهنگ قذافى با همكارانش در اتحاديه افسران آزاد اختلاف پيداكرد كه به فروپاشى اين اتحاديه منجر شد معمرقذافى براى باقى ماندن برسرقدرت به پيوند ها و رقابت هاى قبيله اى روى آورد. گرايش هاى قبيله اى و نيروهاى مسلح پيوندهاى قبيله اى در نيروهاى مسلح بيشتر نمايان است زيرا افرادى ازتمام قبايل در نيروهاى مسلح حضور دارند. سرهنگ قذافى با ترويج رقابت هاى قبيله اى در ارتش و حمايت ازقبايل مورد نظر خود نه تنها توانست كنترل خود برارتش را حفظ كند بلكه توجه را از رژيم خود منحرف كرد. درمورد پيوندهاى قبيله اى مردم ليبى نبايد اغراق كرد. اين پيوند ها در پيداكردن شغل ومزاياى خدمات عمومى مفيد و نظير پيوندى است كه بين فارغ التحصيلان آكسفورد و كمبريج يا انجمن هاى ديگردر بريتانيا وجوددارد و مفيد واقع مى شود. در زمينه قدرت سياسى، گرايش هاى قبيله اى اهميت قابل ملاحظه اى ندارد. زيرا اعضاى ستون اصلى رژيم معمر قذافى كه كميته هاى انقلابى و نيروهاى امنيتى اوست از قبايل مختلف اند. رؤساى قبايل هشدار سيف الاسلام پسر قذافى در مورد بروز جنگ قبيله اى را تا چه اندازه مى توان با اهميت تلقى كرد؟ در مورد نفوذ رؤساى قبايل هم نبايد اغراق كرد. زيرا در نهايت افراد وقتى به نصايح آنها گوش مى كنند كه به نفعشان باشد. از اين روى هشدار سيف الاسلام پسر قذافى در مورد بروز جنگ قبيله اى را تا چه اندازه مى توان با اهميت تلقى كرد؟ و آيا اعلام حمايت رؤساى قبايل مختلف از مخالفان دولت و يا تهديد رئيس قبيله زوايا به قطع صدور نفت در صورت ادامه سركوب ها جدى است؟ پاسخ كوتاه به اين پرسش ها اين است كه خطر بروز جنگ داخلى در ليبى وقتى جدى مى شود كه رژيم قذافى تا آخرين لحظه براى دوام خود بجنگد و مانند چند روز گذشته به تلفات جانى آن كوچكترين اهميتى ندهد. درنهايت جنگ بين رژيم و هوادارانش در يك سو و نيروهاى مخالف آن در سویى ديگر بدون توجه به پيوندهاى قبيله اى روى مى دهد. حمايت رؤساى قبايل در موازنه نيروهاى درگير، تاثير چشمگيرى نخواهد داشت. قطع صدور نفت هم به تصميم كاركنان و كارگران تاسيسات نفتى بستگى دارد.

حکم استرداد جولیان آسانژ صادر شد


پلیس لندن در تاریخ هفتم دسامبر براساس یک حکم جلب بین المللی، جولیان آسانژ را دستگیر کرد دادگاه بل مارش در جنوب لندن بعد از دو روز و نیم رسیدگی به پرونده جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکی لیکس، حکم استرداد او را به سوئد صادر کرده است. مقامات قضایی سوئد خواستار استرداد جولیان آسانژ به اتهام تجاوز و تعرض جنسی شده اند. ویکی لیکس در ماه های اخیر صدها سند حاوی مکاتبات دیپلمات های آمریکایی در نقاط مختلف جهان را در سایت خود منتشر کرده و به انتشار این اسناد ادامه داده است. اقدام ویکی لیکس باعث خشم مقامات آمریکایی شده است. آقای آسانژ که استرالیایی است، اتهامات وارده به خود را که تاریخ ارتکاب آن به اوت ۲۰۱۰ بازمی گردد، رد می کند و می گوید که مطرح کردن این اتهامات انگیزه سیاسی دارد. پلیس لندن در تاریخ هفتم دسامبر براساس یک حکم جلب بین المللی، جولیان آسانژ را دستگیر کرد و او قبل از آنکه با قید وثیقه آزاد شود، به مدت نه روز در زندان به سر برد. وکیل جولیان آسانژ می گوید موکلش اکنون در ارتباط با اتهامات جداگانه مربوط به اسناد منتشر شده در ویکی لیکس، در خطر استرداد به آمریکا قرار دارد و ممکن است در آن کشور مجازات اعدام برایش در نظر گرفته شود. اما به گفته کلر مونت گومری، وکیل مقام های سوئدی، این کشور در چنین مواردی قوانینی برای جلوگیری و محافظت از متهمان دارد و درصورتی که جولیان آسانژ با رفتار غیر انسانی و یا محاکمه ناعادلانه روبرو باشد، دادگاه اروپایی حقوق بشر مداخله خواهد کرد.

پاسخ واحدی و امیرارجمند مشاوران کروبی وموسوی به اظهارات مصلحی وزیر اطلاعات

اردشیر امیر ارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی، و مجتبی واحد سخنگو و مشاور مهدی کروبی، در گفت وگو با رادیو فردا به اظهارات حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در برنامه تلویزیونی «دیروز، امروز، فردا» که شامگاه پنجشبه از شبکه سوم تلویزیون دولتی پخش شد، در خصوص اعتراضات اخیر واکنش نشان دادند.
به گزارش ندای سبز آزادی، اردشیر امیر ارجمند، مشاور ارشد میر حسین موسوی، در مورد سخنان وزیر اطلاعات  گفت: «آقای مصلحی در لباس پیامبر، روی گوبلز را سفید کرد.»
مشاور میرحسین موسوی افزود: «مدت مدیدی است که نیروهای امنیتی به جای تامین امنیت کشور، به گروه های سیاسی و مخالفان می پردازند و کار آنها، تهیه پرونده های دروغ برای افراد موثر است.»
وی با اشاره به این که سخنان حیدر مصلحی تازگی نداشته و جای هیچ تعجبی هم ندارد، گفت: «وقتی که فرزند دکتر بهشتی را به همکاری با قاتلان پدر خودش متهم می کنند، هنگامی که میر حسین موسوی و مهدی کروبی را که سال ها برای انقلاب زحمت کشیدند، و همچنین افرادی را که هستی خود را فدای انقلاب کردند، متهم به همکاری با خارجی ها می کنند، در ارتباط با اتهاماتی که به من زده می شود، چه انتظاری وجود دارد.»
حیدر مصلحی در برنامه تلویزیونی یاد شده درباره اردشیر امیر ارجمند گفت:« این آقا کسی است که ارتباطش با نفاق روشن و بین است. این آقا سال گذشته دستگیر شده، بعد رافت اسلامی شامل حالش شده و از زندان بیرون آمده و با طراحی منافقین از کشور فرار کرده و رفته به فرانسه. در آن جا برادرش که از یکی عناصر جدی منافقین است، مدتی در خانه او را مخفی کرده است. بعد آمده بیرون و از همان جا بیانیه ها را او تهیه کرده است. »
مشاور ارشد میر حسین موسوی در بخش دیگری از سخنان خود بحث خط دهی به آقایان موسوی و کروبی را رد کرد و افزود: «آقای موسوی یک چهره و متفکر برجسته سیاسی است و هرگز اجازه نخواهد داد که به او خط بدهد. البته مشاوره کردن، پیرو خرد جمعی بودن و شنیدن حرف های دیگران نقطه قوت او است.»
آقای مصحلی همچنین گفته است که اردشیر امیر ارجمند، در واقع مشاور میرحسین موسوی بوده «و اصلا بیانیه های او را این (آقای ارجمند) تدوین می کرده و سپس او امضا می کرده است.»
آقای امیر ارجمند همچنین در مورد اتهام های وزیر اطلاعات با اشاره به این که اگر پرونده یا مشکلی داشت، الان باید در زندان می بود، افزود: «آقایان چطور من را آزاد کردند در حالی که در ایران، سر بچه ها و جوانانی که هیچ اقدامی به جز شرکت در تظاهرات انجام نداده اند، را می ترکانند یا به آنها تجاوز می کنند و یا شکنجه می دهند.»
وی اضافه کرد: «اگر حرف های وزیر اطلاعات به فرض هم درست باشد که نیست، نشان دهنده ضعف و ناتوانی افرادی مثل آقای مصلحی است.»
مشاور ارشد میر حسین موسوی گفت: «افرادی مانند حیدر مصلحی دارند به کشور خیانت می کنند و این موضوع باید روشن شود.»
اردشیر امیر ارجمند گفت: «ایجاد سابقه برای افراد بسیار ساده است و آقایان می گویند مردم هر چه که در رادیو و تلویزیون زده شود، را باور می کنند، اما مردم هم می دانند که دیگر دوره این نوع تبلیغات مربوط به کشورهای استبدادی است.»
مجتبی واحدی، سخنگوی و مشاور مهدی کروبی، با اشاره به این که صحبت های حیدر مصلحی، خیال سرویس های اطلاعاتی کل دنیا را راحت کرد گفت:«آن ها مطمئن شدند که یکی از پوشالی ترین سیستم های اطلاعاتی، سیستم اطلاعاتی ایران است.»
سخنگوی مشاور مهدی کروبی همچنین در پاسخ به سخنان وزیر اطلاعات در مورد تظاهرات روز ۲۵ بهمن در تهران و چند شهر دیگر ایران که گفته بود «مخالفان در این روز ریزش نیرو داشته اند،» به سخنان آیت الله احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته تهران در مورد لزوم حصر خانگی میر حسین موسوی و مهدی کروبی استناد کرد و گفت: «این نشان دهنده آن است که بیانیه آقایان موسوی و کروبی برای روز ۲۵ بهمن، جواب داد و مردم به رغم وحشی گری حکومت، به خیابان آمدند.»
وی ادامه داد: «محدودیت های بیشتر علیه آقای کروبی نشان داد که تظاهرات ۲۵ بهمن برای حکومت گران آمده است.»
آقای واحدی سپس در واکنش به اتهام های حیدر مصلحی به او در مورد ارتباطات با بیگانگان و سفرهای مکرر به آمریکا و بریتانیا گفت: «این نخستین بار بوده که به آمریکا رفته ام و در عین حال، بودن در آمریکا اشکالی ندارد، کما این که کسی که ۵۰ سال در آمریکا بود، اکنون مشاور محمود احمدی نژاد شده است.»
حیدر مصلحی در مورد مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی در برنامه تلویزیونی فوق گفت:«آقای کروبی که یک بحث قابل توجهی است. از تعداد رای و آدم هایی که دور و بر او هستند، مشخص است. یکی از این افراد که با این آدم (مهدی کروبی) همراه است و نقش قابل توجه برای این آدم در ارتباطاتش دارد، فردی است به نام مجتبی واحدی.»
وزیر اطلاعات  اضافه کرد: «این کسی است که مدت ها قبل از فتنه رفت و آمد قابل توجهی به انگلیس و آمریکا داشته و به انحاء مختلف دنبال این بوده که خودش را تثبیت کند. این آدم (مجتبی واحدی) هنوز با این ها در ارتباط است، خط و جهت می دهد و در ارتباط خود می گوید که چه مواضعی بگیرند و چه حرفی بزنند. چون این ها (موسوی و کروبی) مدیریتی مرکزی روی آن ها هست و این ها خودشان نیستند و این مدیریت بخش عمده اش از بیرون است.»

Thursday, February 24, 2011

جوابیه ندای سبز آزادی به اظهارات آقای احمد توکلی در مصاحبه با خبرنگار ایرانی مقیم پاریس

آقای احمد توکلی نماینده مجلس و مدیرمسئول سایت الف در مصاحبه با خبرنگار ایرانی مقیم پاریس اظهاراتی فرموده اند که بنده به عنوان یک ایرانی آزادیخواه مسلمان وجزء کوچکی از جنبش سبز جای آن دیدم تا اظهارات ایشان را نقد کرده ونکاتی که وی بی جواب گذاشته وسوال نه تنها اینجانب بلکه بسیاری از توده های مردم است عنوان کنم . آقای توکلی فرموده اند اگر معترضان چهارچوب قانونی را بپذیرند راه برای بیان وپیگیری اعتراضات و مطالباتشان مفتوح است حال در جواب ایشان باید گفت کدامین چهارچوب قانونی معتبرتر از قانون اساسی که به صراحت در ماده 27آن هرگونه تظاهرات اعتراضی را منوط به اینکه با حمل سلاح نباشد ومخل اسلام نباشد آزاد گذاشته یعنی اگر حتی مخل حکومت وحتی ولایت فقیه یا حتی خود قانون اساسی باشد ایرادی ندارد فقط مخل اسلام نباید باشد واسلام هم فقط در جمهوری اسلامی و ولایت فقیه خلاصه نمی شود وتئوری ولایت فقیه فقط یکی از نظریات فقهی  تشیع است  ونه کل اسلام.
 آری در قانون اساسی تظاهرات را مشروط به این دو اصل آزاد گذاشته ودولت فقط می تواند در صورتی که تظاهرات مسلحانه یا بر علیه کلیت اسلام باشد مجوز ندهد واینطور هم نیست که دست حاکمیت راباز گذاشته که هر موقع منافعش ایجاب نکرد به بهانه هایی چون مخل امنیت ملی یا برخلاف مصالح نظام مجوز ندهد ضمنا باید گفت چطور تظاهرات به طرفداری از حکومت احتیاجی به مجوز ندارد این چطور استدلالی است وآیا به کل دولت اجازه تظاهرات جهت مخالفت با خود را می دهد وتاکنون مجوزی برای چنین تجمعاتی طی چند دهه گذشته صادر شده است حتی  حاکمیت  تحمل تجمعات صنفی وکاملا غیرسیاسی  را ندارد بنده خودم بارها شاهد بده ام که در محل کارم چه قبل از انتخابات وچه بعد از آن که شدیدترهم شده هر بار کارکنان خواسته ای صنفی وغیرسیاسی داشتند که با پیگییریها ومکاتبات تهیه طومار و جمع آوری امضا راه به جایی نبردند وخواستند از طریق تجمعی آرام ومسالمت آمیز خواسته صنفی و کاملا غیرسیاسی خود را مطرح کنند با سرکوب حراست  سازمان محل کارم ونیروی انتظامی وبه دنبال آن احضار انفرادی کارکنان به حراست وتهدید آنها مواجه شده ایم. حال باید پرسید در چنین شرایطی که حاکمیت مجال تجمعات صنفی را نمی دهد این امکان را برای مخالفان سیاسی خود فراهم خواهد کرد وآیا این امکان  را حتی برای یک بار به جنبش سبز  علی رغم درخواستهای مکرر رهبران آن داده  است. ضمنا آقای توکلی نفسشان از جای گرم درآمده که دم از امکان داشتن رسانه وتشکل وحزب سیاسی برای مخالفان می زند باید گفت که اگر حکومت به ایشان لطف داشته واین امکان را برای ایشان فراهم کرده در مورد اصلاحطلبان اینگونه نبوده ونه تنها این اجازه را به آنان  نداده است بلکه همان معدود رسانه ها واحزاب سیاسی آنها را با آن همه سابقه طولانی فعالیت همچون حزب مشارکت وسازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (با بیش ازسه دهه فعالیت ) منحل کرده وهرروز در تریبونهای خود به خصوص صداوسیما بر علیه آنها تبلیغ می کند . آقای توکلی صرف وجود انتخابات را نشانه دمکراتیک بودن می داند چه انتخاباتی که مجری اش که خود دولت  می باشد وناظرش هم که شورای نگهبان است  بر همگان واضح است بی طرف نیست نه فقط به دلیل یک بار حمایت آقای جنتی ازاحمدی نژاد بلکه بارهاقبل انتخابات درطول انتخابات ودر طول مدت رسیدگی به انتخابات هم وی وهم سایر اعضای شورای نگهبان علنا از کاندیدای به اصطلاح برنده اعلام شده انتخابات حمایت کرده وحتی برخی اعضای آن پارا از این فراتر گذاشته وعضو رسمی ستاد انتخاباتی وی بوده اند مانند غلامحسین الهام  که عضو ستاد انتخاباتی احمدی نژاد بوده  ودر عین حال عضوشورای نگهبان هم بود وحتی مفتضحانه تر از این وزیر دادگستری دولت وی نیز بود (علی رغم ممنوعیت دوشغله بودن)  همسر الهام نیز از اعضای مرکزی فعال ستاد احمدی نژاد بود آیا این یک نهاد نظارتی بی طرفی بود .
مورد بعدی سخنان آقای توکلی قیاس تظاهرات طرفداران ومخالفان حکومت به لحاظ کمی است که این واقعا غیر منصفانه است یک طرف امکانات دولتی و تبلیغاتی رسانه های حکومتی و صداوسیما و تضمین امنیت   تظاهرات توسط دولت دارد ونیروهایی که به صحنه میآورد حداکثر ظرفیت وتوان خودش است وطرف مقابل سرکوب و زندان وشکنجه وکهریزک ونیروهایی که به صحنه می آورد حداقل ظرفیت وتوان مخالفان است .
در مورد قیاس  جنبشهای ایران با جنبشهای مصر وتونس نیز که گفته اند که رهبران این دو کشور دیکتاتورهای وابسته به غرب بودند ولی حاکمیت ایران وابسته نیست این غیروابستگی مجوز دیکتاتوری نیست که اگر این طور باشد باید حق را به معمرقذافی دیکتاتور لیبی داد که طی 4 دهه حکومتش یکی از غرب ستیز ترین رهبران کشورهای اسلامی بود وبا این استدلال آقای توکلی نباید بر دیکتاتور لیبی در کشتار دسته جمعی صدها تن از معترضان لیبیایی با توپ وتانک و تفنگ وحتی هواپیماهای جنگی خرده گرفت
به امید ایرانی آزاد وآباد و مستقل و یکپارچه

ویرایش دوم منشور به امضای موسوی و کروبی: جنبش سبز در قلب ايرانيان جای گرفته و چون جان، در تن می تپد و راه خود می جويد



متن کامل  ويراست دوم  منشور جنبش سبز، که به امضای ميرحسين موسوی و مهدی کروبی رسيده است، منتشر شد.

نسخه ی اوليه ی اين منشور در بيانيه ۱۸ ميرحسين موسوی آمده بود. آنزمان موسوی صاحبنظران را به نقد و بررسی اين منشور و کمک به تقويت و تنقيح آن دعوت نمود. پس از آن بيش از يکصد نفر از کارشناسان و صاحبنظران حوزه‌ های مختلف پيرامون منشور نقدها و بررسی های خود را ارايه کردند. نسخه ويراسته شده به امضای امضای موسوی و کروبی رسيده شده بود و به امانت نزد شورای هماهنگی راه سبز اميد قرار گرفته بود تا در موقع مقتضی منتشر شود. اکنون اين شورا، متن کامل منشور را برای انتشار در اختيار کلمه و سحام نيوز قرار داده است.

به گزارش کلمه اين منشور که متن اوليه و پيشنهادی آن در ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ و به همراه بيانيه شماره ۱۸ منتشر شد، حاوی ريشه‌ها و اهداف، راهکارهای بنيادين، تعريف هويت سبز و معرفی ارزش‌های جنبش است.

موسوی در همان زمان، تدوين نسخه‌ی اوليه‌ی منشور جنبش سبز را قدم اول دانسته و ابراز اميدواری کرده بود که جنبش سبز در مسير تکاملی خود، متن کامل‌تر و زيباتری بيافريند. منشور جنبش سبز، آنطور که تاکيد می‌کند، قرار است به هماهنگی و همدلی بيشتر و تقويت هويت مشترک جنبش سبز بينجامد.

از آن زمان تاکنون، اين متن علاوه بر نقد در عرصه‌ی عمومی، از سوی دهها تن از چهره‌های شاخص سياسی، فرهنگی و فکری نيز مورد بررسی و اظهارنظر قرار گرفته و در نهايت، با اصلاحات و ويرايش چند مرحله‌ای، به شکل‌گيری متن جديدی برای منشور جنبش سبز انجاميده است متن کامل آن را در ادامه می‌خوانيد.

منشور جنبش سبز (ويراست جديد)

بسم الله الرحمن الرحيم

آغاز سخن

با اعلام نتايج انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸، جرقه ای در قلب مردم ايران زده شد که به جنبشی فراگير و بی سابقه و عظيم انجاميد. جنبشی برای احيای مفهوم ملت و احقاق حقوق از دست رفته ملت. جنبش راه سبز اميد اينگونه شکل گرفت. از آن زمان، ضرورت تدوين و انتشار ميثاقی ملی که آرمان های عمومی جنبش را تعريف کند و فعالان جنبش سبز بر محور آن به فعاليت بپردازند، احساس می شد. انتقاداتی که دربارة روشن نبودن اهداف، ارزش ها، مبانی و راهکارهای جنبش سبز به عنوان جنبش اعتراضی مسالمت آميزی که خواستار اصلاح وضعيت کنونی و برون رفت از بحران های جامعة ايران از طريق سازوکارهای مدنی است، بيان می شد، گويای صحت و اهميت آن احساس بود. نيز عدم شفافيت و صراحت مرزهای جنبش با حرکت های انتقام گيرنده و براندازانه ای که برای رسيدن به اهداف خود، استفاده از هر وسيله و روش را، حتی به قيمت مغايرت با معيارهای صريح اخلاقی، مجاز می شمرند، خود برهان قاطعی بر ضرورت تدوين و تنوير چارچوب و اسکلت معرفتی و اخلاقی جنبش سبز شمرده می شد. از بخت خوش، پس از چندی و با همت جمعی از فعالان جنبش و شور و تامل چهره های شاخص آن، منشور جنبش سبز انتشار يافت. مهمترين ثمرات انتشار منشور اين بود که حدود و چارچوب مطالبات مردم را مشخص کرد، به گسترش و عمق جنبش سبز ياری رساند و بر بطلان اين ادعا گواهی داد که نه تنها جنبش نمرده يا بی اثر نشده، بلکه از پيش زنده تر است و می تواند اصول، اهداف، هويت، چشم اندازها و راهکارهای خود را برای مخاطبين و همراهانش روشن کند. همان کلمات ساده و صميمی کافی بود تا نشان دهد که ميزان صحت و سقم ادعاهايی که با برنامه ای حساب شده و با مضمون واحد مرگ يا خاموشی جنبش سبز، از جانب دو جبهه مشخص کودتاگران انتخاباتی و وابستگان به سلطه جويان بيگانه از منافع ملی مردم ايران مطرح می شود، تا چه ميزان است. حتی دامنه اظهار نظرها درباره منشور نشان داد که جنبش سبز تا کجا ريشه دوانده و با گذشت زمان، گستره آن به مناطق جغرافيايی متنوع تر و اقشار اجتماعی بيشتری کشيده شده است. تلاش عاشقانه، خالصانه و داوطلبانه نوجوانان و جوانانی که در فقدان امنيت، آسايش، آزادی بيان، توقيف مکرر مطبوعات و سانسور شديد اخبار و تحليل های واقعی کشور، پيام جنبش را در سراسر ايران به آحاد مردم می رسانند و باز با اعلام هر از گاه مرگ آن حرکت ملی در طول سال گذشته مواجه بوده اند، شاهدی گويا و مانا بر سرسبزی، سرزندگی و بالندگی فزايندة جنبش سبز ملت ايران است.

همانگونه که در اولين منشور جنبش راه سبز اميد مطرح شد، گفتگوی مستمر درباره اين متن و نقد و اصلاح آن، ضرورتی انکارناپذير است. به همين منظور، پس از انتشار متن و در پاسخ به نياز مذکور، پرسشنامه ای برای تعداد کثيری از صاحبنظران، فعالان سياسی، هنری، اجتماعی و حقوقی، اساتيد حوزه و دانشگاه و شخصيت های فرهنگی و مذهبی ارسال و نظرات آنان گردآوری و دسته بندی شد. البته بديهی است که اگر شرايط مطلوب و مناسب برای اين گفتگوها در فضايی مدنی و آزاد فراهم می شد، دائرة اين نظرخواهی گسترش می يافت و غنای آن را فراتر می برد. اما متأسفانه به علت امنيتی بودن فضای اجتماعی و عدم امکان تشکيل جلسات بحث و گفتگو، تلاش در اين مرحله به انجام نظرخواهی محدود ماند. آنچه در پی می آيد، ويراست دوم منشور جنبش سبز است که با لحاظ کردن نظرات ارسالی تهيه شده است. اميد آن که نسخه های پسين، نظرات طيفی وسيعتر را در بر گيرد و با بهره گيری از خرد جمعی و خواست ملی، اصول منشور کامل تر بيان شده و نقايص آن مرتفع شود و سرانجام، همه ما بتوانيم سازنده تر و سرزنده تر در راه نيل به آزادی و عدالت و احقاق حقوق ملت گام برداريم.

الف) تولد جنبش سبز

جنبش سبز مردم ايران، نهضتی است که اهداف خود را در بستر ميلاد خود تعريف کرده است. اين جنبش در اعتراض به ظهور و تداوم کژروی ها و انحرافاتی شکل گرفت و در دل خود اهدافی را پرورد که اينک به نمادهای معنادار آن تبديل شده است. انحرافاتی که به تدريج پديد آمد و از اتفاق به استمرار رسيد. از آن جمله:

وجود و بروز اختلافات سياسی و تلقی های گوناگون از اهداف و پيدايش موانع سازمان يافته تدريجی در مسير تحقق اهداف و آرمان هايی چون عدالت، استقلال، آزادی و پيشرفت که مردم ايران برای دستيابی به آنها، جان بر سر انقلاب اسلامی خود نهادند و شکل گيری نظام جمهوری اسلامی را با رأی خود تأييد کردند.

ظهور گرايش های تماميت خواهانه واستبدادی و انحصارطلبانه در ميان برخی از مسئولين حکومتی.

نقض حقوق بنيادين و قانونی شهروندان و بی حرمتی به کرامت انسانی متجلی در اصول مسلم حقوق بشر.

سوء مديريت وکاهش شديد کارآمدی نظام، ترويج دروغ سالاری و کاهش چشمگير اعتماد ملت به مسئولان.

افزايش فاصلة طبقاتی و محروميت های اقتصادی و اجتماعی.

سوءاستفاده و قانون گريزی برخی مجريان قانون وفسادگسترده اقتصادی ودست اندازی بی مهابا و قانون ستيزانه به بيت المال و ثروتهای ملی ونابودی دستگاههای برنامه ريزی و نظارتی

ناديده گرفتن منافع ملی و ماجراجويی های عوام فريبانه در تعاملات بين المللی همراه با سوءاستفاده از اعتقادات استقلال طلبانه و ضدسلطة جهانی در ميان اقشار گوناگون.

فراموشی تدريجی و دردناک اخلاق و معنويت وتحريف ديانت با بکارگيری تهمت و دروغ و خرافه درراه رسيدن به قدرت و حفظ آن.

افزايش سرکوب، انسداد و اختناق در فضای مدنی وغصب رسانه ملی وساير امکانات ارتباطاتی و فضای مجازی

اينهمه از جمله عواملی است که بويژه در ساليان اخير، به شکل گيری نگرش های اعتراضی در ميان دل سوختگان و قاطبة مردم ايران انجاميد که جنبش سبز مردم ايران، بروز بارز قدرتمند آن در انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ و رخدادهای پس از آن بود.

ب – اهداف جنبش

جنبش سبز با پای بندی به اصول و ارزش های بنيادين انسانی، اخلاقی، دينی و ايرانی که در فرهنگ اين سرزمين ريشه تنيده اند، خود را منتقد و پالايشگر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ايران در سال های پس از انقلاب می داند و بر اين اساس، حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی و احترام به نظر و رأی مردم را وجه همت خويش قرار خواهد داد.

جنبش سبز برآمده از مردم و مولود يک نهضت ملی است. حرکتی در تداوم تلاش مردم ايران برای دستيابی به آزادی، عدالت اجتماعی و تحقق حاکميت ملی است که پيش از اين در برهه هايی چون انقلاب مشروطيت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی، خود را جلوه گر ساخته است.

بازخوانی تجربة معاصر در جهت تحقق اهداف والای اجتماعی مردم ايران نشان می دهد که تنها از طريق تعميق و تقويت جامعة مدنی، گسترش فضای گفتگوی اجتماعی، ارتقاء سطح آگاهی و جريان آزاد اطلاعات، زمينه سازی برای فعاليت آزاد مصلحان و فعالان اجتماعی – سياسی در چارچوب تحول خواهی و ايجاد تغيير در وضعيت موجود و مواجهه صادقانه با مردم و محرم دانستن ملت و پای فشاری بر تحقق آرمان های ملی، می توان اهداف جنبش سبز را عملی کرد. اين امر مستلزم توافق و تأکيد بر مطالبات مشترک و ايجاد تعامل و هماهنگی ميان همة نيروهايی است که به رغم داشن هويت مستقل، با پذيرش تعدد و تنوع درون جنبش، زير چتر ملی فراگير جنبش سبز ايران در کنار يکديگر قرار می گيرند.

پ) چشم اندازهای بنيادين

۱٫ جنبش سبز، يک حرکت اجتماعی است که هرگز خود را مبری از خطا نمی انگارد و با نفی صادقانه هرگونه مطلق نگری، بر گسترش فضای نقد و گفتگو در درون و بيرون جنبش، پای می فشرد. ديده بانی حقوق ملت و طرح راهکار برای نظارت و هدايت عملی سير حرکت و تحول جنبش از سوی همة فعالان و بويژه صاحبان انديشه و تجربه، امری حياتی است که می تواند مانع از لغزش جنبش به ورطة تماميت خواهی و فساد شود.

۲٫ در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ايران خواهان ايرانی آزاد، آباد و سرافراز هستند. جنبش سبز موافق به رسميت شناختن تعدد و تنوع و مخالف انحصارطلبی است. در نتيجه، دشمنی و کينه ورزی با بدنة اجتماعی هيچ بخشی از جامعه، جايی در جنبش ندارد. تلاش برای گفتگو و تعامل با رقيبان و مخالفان در فضايی سالم، و آگاهی بخشی دربارة اهداف و اصول جنبش، وظيفة همة افرادی است که خود را در زمرة مشارکت کنندگان جنبش سبز می دانند. ما، با هر باور و ايمان دينی که بدان معتقديم، به هر قوم و قبيله و تيره و مرامی که تعلق داريم و با هر سليقه و سبکی که با آن زندگی می کنيم، همه ايرانی هستيم و ايران متعلق به همة ماست.

۳٫ گسترش و فعال سازی شبکه های اجتماعی واقعی و مجازی و تعميق فضای گفتگو و تعامل از طريق اتخاذ روش های مداراجويانه و احترام آميز متقابل بين طرف های گفتگو بر سر اهداف و بنيان های هويتی جنبش از جمله راهکارهای محوری است که مستلزم توجه کلیة فعالان سبز است.

۴٫ جنبش سبز در عين تأکيد مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نيروهای وابسته به قدرت های بيگانة سلطه جو، نه انزواطلب و نه ديگرستيز است. برعکس، جنبش سبز با صراحت و شجاعت و نه در خفا و خلوت، به دنبال توسعة رابطه با تمام کشورهای جهان از طريق اعتمادسازی متقابل ملت هاست.

۵٫ عدالت، آزادی، صداقت، استقلال، کرامت انسانی و معنويت، ارزش هايی جهانی هستند و تجربه آموزی از ملت هايی که برای دستيابی به اين ارزش ها تلاش کرده اند و نيز استقبال و استفاده از نقد و نظر مشفقانة همة آزاديخواهان و صلح طلبانی که برای رهايی نوع بشر و ارتقای کرامت انسان ها تلاش می کنند، از ديگر راهکارهای جنبش است.

ت) هويت سبز

گنجينة اسلامی،ايرانی

۱٫ جنبش سبز با پذيرش تکثر درون جنبش، بر استمرار حضور ايمان سرشار از رحمت، شفقت، معنويت، اخلاق و تکريم انسان تأکيد دارد و راه تقويت ارزش های دينی را در جامعه، تحکيم وجه اخلاقی، بينش و کنش پيروان همة اديان توحيدی کشور می داند.

۲٫ تحکيم پيوند ميراث دينی،ملی و پرهيز از اجبار مردم به پای بندی به مرام، مسلک، رويه و سليقه ای خاص، مبارزه با استفادة ابزاری از دين و حفظ استقلال نهادهای دينی از حکومت، از جمله مهمترين راه های حفظ جايگاه والای دين و تداوم نقش برجستة آن در جامعة ايران است که به عنوان يکی از اصول بنيادين جنبش سبز در سرلوحة هويت آن جای می گيرد.

۳. رمز بقای تمدن اسلامی،ايرانی ما، همانا همزيستی و همگرايی ارزش های اسلامی و ملی در طول تاريخ اين سرزمين است. در اين راستا، جنبش سبز بر حفظ و تقويت ارزش های والای فرهنگ ايرانی و سرمايه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت های ملی و آئين های مردمی تأکيد می ورزد و در اين راه، تقدس زدايی از تعصبات نابجا و آگاهی بخشی دربارة ويژگی های هويت آفرين آئين های مذهبی و ملی را وجه همت خويش قرار می دهد.

۴. ملت ايران در تاريخ مبارزات خود برای کسب آزادی، عدالت و استقلال، بارها خودباوری و همبستگی بر سر اصول را به رخ مستبدان و دشمنان آزادی کشيده است. جنبش سبز مردم ايران با اتکاء به اين ميراث مشترک گرانبها و با تکيه بر خرد جمعی و نفی هرگونه خودمداری و خودخواهی، دستيابی به اجماعی آگاهانه، مبتنی بر خصيصه های هويت آفرين و مصالح عمومی و کنار گذاشتن عناصر تشتت زا را مد نظر دارد.

حق حاکميت مردم

احترام به حق حاکميت مردم بر سرنوشت خويش از جمله اصول خدشه ناپذير جنبش سبز است و نهاد انتخابات، به عنوان يکی از عمده ترين راه های تحقق آن، اهميت می يابد. بر اين اساس، جنبش سبز تلاش های خود را برای صيانت از آرای مردم تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غيرگزينشی و منصفانه که شفافيت آن کاملا قابل تضمين باشد، ادامه خواهد داد. رأی و خواست مردم منشأ مشروعيت قدرت سياسی است و جنبش سبز، اعمال هرگونه صلاحيت خودسرانه و گزينشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغاير با حق الهی کرامت و آزادی انسان، قانون اساسی، حق تعيين سرنوشت مردم توسط خود و حقوق بنيادين آنها می داند.

دستيابی به آزادی و عدالت بدون توجه به منافع ملی و استقلال ميسر نيست. جنبش سبز با آگاهی به اين امر، با هر اقدامی که برخلاف منافع ملی و ناقض اصل استقلال باشد مخالف است.

ث) ارزش های جنبش سبز

احترام به کرامت انسان ها و پرهيز از خشونت

دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنيادين بشر، فارغ از مذهب، جنسيت، قوميت و موقعيت اجتماعی و استقرار و تضمين موازين حقوق بشر به عنوان يکی از مهم ترين دستاوردهای تاريخ و حاصل خرد جمعی همة انسان ها، مورد تأييد و تأکيد جنبش سبز است. اين حقوق خدادادی است و هيچ فرمانروا، دولت، مجلس، محکمه يا قدرتی نمی تواند تحت هيچ شرايطی يا بهانه ای آن را لغو يا به صورت ناموجه و خودسرانه محدود کند. تحقق اين امر مستلزم احترام به اصولی چون برابری همگان در برابر قانون، مدارا با مخالفان، گفتگوی همگانی و منصفانه، حل مسالمت آميز مناقشات ملی، منطقه ای و صلح طلبی جهانی و مقاومت جدی در برابر تبعيضات قومی، جنسيتی، طبقاتی و مذهبی است که خود در پرتو ايجاد زمينه های لازم برای فعاليت آزاد احزاب، رسانه های مستقل، جلوگيری از سانسور، دسترسی آزاد به اطلاعات، گسترش و تعميق فضای مدنی، احترام به حريم خصوصی افراد، فعاليت آزادانة تشکل ها و شبکه های اجتماعی غيردولتی و اصلاح قواعد و مقررات در جهت حذف هرگونه تبعيض ميان شهروندان امکان پذير است.

جنبش سبز يک جنبش مدنی است که پرهيز از خشونت و حرکت در چارچوب موازين فعاليت مدنی را سرلوحة خويش قرار داده است. اين جنبش با اعتقاد به اين که کرامت انسانی مردم اصلی ترين قربانی خشونت در فضای تقابل های نابرابر اجتماعی خواهد بود، ضمن تأکيد ورزيدن بر گفتگوی احترام آميز متقابل، فعاليت مسالمت آميز و توسل به راه های غيرخشونت آميز را ارزشی خدشه ناپذير می داند. توسل به روش های غيرخشونت آميز به معنای تسليم يا کرنش در برابر ظلم و يا سکوت در برابر آن نيست بلکه به معنای توانايی مبارزه و اعتراض بر مبنای حرمت انسان و شخصيت والای اوست. جنبش سبز با در نظر گرفتن شرايط و مقتضيات، از کلیة ظرفيت های فعاليت مسالمت آميز استفاده خواهد کرد.

عدالت، آزادی و برابری

شان عدالت در ميان ارزش ها و آرمان های جنبش سبز مرتبه اولی و اصيلی است. توزيع عادلانة امکانات و فرصت ها، چه در ابعاد اقتصادی، سياسی و اجتماعی، و چه در ابعاد ديگر حيات انسانی، از جمله اهداف خدشه ناپذير جنبش سبز است که لازم است برای دستيابی به آن، تمامی تلاش های ممکن انجام پذيرد. گسترش عدالت در جامعه در صورتی امکان پذير است که نظام حاکم با پرهيز از انحصارطلبی و قيم مآبی و با اتکاء بر خواست ملت و منافع ملی، در عرصة داخلی و بين المللی، کاملا مستقل و فارغ از وابستگی به نهادهای غيرمردمی و قدرت های اقتصادی و سياسی و طبقاتی عمل کند و مقيد باشد که به اصل برابری انسان ها در بهره مندی از کلیة حقوق انسانی، مواهب طبيعی و توليدات اجتماعی احترام بگذارد.

جنبش سبز با عنايت به لزوم تأمين خواست ها و مطالبات به حق تمامی اقشار اجتماع، بر پيوند، حمايت و جلب پشتيبانی همة نيروهای مولد جسمی و فکری جامعه و صيانت از آنان در برابر رانت خواران، دلالان، مافيای قدرت و ثروت و مداخلات مخرب حکومت تأکيد دارد. اين جنبش با الهام از اصل نهم قانون اساسی، با سلب آزادی های اساسی مردم به نام حفظ استقلال و تماميت ارضی کشور مخالف است و با تأکيد بر استقلال سياسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی، اصلی ترين راه حفظ منافع ملی و دفاع از مرزهای ميهن را حاکميت مردم بر سرنوشت خويش در تمامی ابعاد می داند.

برقراری آزادی و برابری از اهداف انکارناپذير انقلاب اسلامی مردم ايران در سال ۱۳۵۷ است. پوشيده نيست که جنبش سبز نيز بر ضرورت دستيابی به آن اهداف والا تأکيد دارد. نفی هرگونه انحصارطلبی فکری، رسانه ای و سياسی و نيز مبارزه با حذف فيزيکی هر انديشه و ديدگاه در سرلوحة اهداف جنبش سبز قرار دارد. ضروری است در اين جهت، برای رهايی مردم از هرگونه سلطة سياسی (استبداد، يکه سالاری و انحصارطلبی)، سلطة اجتماعی (تبعيض و نابرابری های اجتماعی) و سلطة فرهنگی (وابستگی و انقياد فکری) تلاش شود. بر همين اساس جنبش سبز بر حمايت از حقوق زنان، نفی هرگونه تبعيض جنسيتی و احترام به حقوق اقوام و مذاهب مختلف ايرانی تأکيد ويژه دارد.

جنبش سبز بر اين باور است که امنيت حکومت تنها از طريق حفظ امنيت يکايک شهروندان دست يافتنی است بگونه ای که مردم رها از ترس و تسليم و تحت حمايت قانون زندگی کنند. مداخلة نيروهای نظامی و انتظامی در امور سياسی و اقتصادی، هرگونه دخالت افراد غيرمسئول در امور انتظامی، و سلطة نيروهای امنيتی و انتظامی بر مقامات قضايی و سلب استقلال قضات، مخل امنيت دولت و ملت و در مخالفت بين و صريح با اهداف عاليه اسلام، آرمان های انقلاب اسلامی و قانون اساسی است.

اجرای بدون تنازل تمامی اصول قانون اساسی و بويژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم)، هدف و خواست تجديدناپذير و حتمی جنبش است.

آزادی زندانيان سياسی، رفع محدوديت های غيرقانونی و نگاه امنيتی عليه فعاليت احزاب و گروه ها، و جنبش های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجويی، جنبش کارگری، و مانند آن، و نيز محاکمة عادلانة آمران و عاملان تقلب و تخلف در انتخابات، شکنجه و قتل معترضان به نتيجة انتخابات، نقد آزادانة نظريه پردازان، و افشاء و محاکمة حاميان خشونت در لايه های مختلف فکری و نظری حکومت، از جمله واضحاتی است که در جهت اجرای عدالت بايد مورد توجه قرار گيرد.

ج) راهکارها

۱٫ جنبش سبز را نه می توان يک حزب متمرکز دانست و نه مجموعه ای از افراد سازمان نايافته و بی هدف. جنبش سبز، قطرات به هم پيوسته مردم معترضی است که برای احقاق حق خود به دريا بدل شده اند. مرور تجربة تاريخی مردم ايران نشان می دهد که آنها در پرتگاه های تاريخی، هوشياری، توانايی و درک بالای خود را نشان داده و با تکيه بر قوای خلاقة خويش، صعب العبور ترين راه ها را برای دستيابی به اهداف خود هموار ساخته و زير پا نهاده اند. جنبش سبز بر پایة اصول و مبادی بنيادين خود، با استفاده از سازماندهی افقی و همسو در قالب شبکه های اجتماعی واقعی و مجازی، بر فهم، انديشه و نوآوری های ملت ايران تکيه دارد و دستيابی به آرمان هايی چون آزادی و عدالت را منوط به شکوفايی اين خلاقيت ها می داند. اين توانايی می تواند شعار «هر ايرانی يک ستاد» را به شعار «هر ايرانی يک جنبش» تبديل کند. جنبشی که برخلاف پندار مخالفان آن، در قلب ايرانيان جای گرفته و چون جان، در تن می تپد و راه خود می جويد.

۲٫ جنبش سبز با پيگيری اهداف و آرمان های هميشگی مردم ايران و با اتکاء به بازخوانی انتقادی تحولات صورت گرفتة پس از انقلاب اسلامی، بويژه در عرصة روابط ملت و دولت، بر پایة ميثاق مشترک مردم ايران، يعنی قانون اساسی، در پی دستيابی به آينده ای روشن برای ملت ايران است.

۳٫ در اين راستا، تلاش برای ايجاد زمينة اجرای بدون تنازل قانون اساسی برخاسته از رأی مردم، از راهکارهای اصلی جنبش سبز است. اين جنبش بر اين باور است که تنها با بازگشت به قانون، الزام نهادهای مختلف به رعايت آن و برخورد با متخلفان از قانون در هر موقعيت و جايگاه، می توان از بحران های مختلفی که دامنگير کشور شده و فشار خود را بر گردة مردم محروم ايران تحميل می کند، رهايی يافت و در راه ترقی و توسعة ميهن گام برداشت.

۴٫ جنبش سبز در عين حال از اين مسئله مهم آگاه است که قانونگرايی به معنای استفادة ابزاری از قانون توسط حاکمان نيست. بايد شرايطی فراهم آورد تا قانون وسيلة اعمال خشونت های ناروا و موهن، نقض حقوق بنيادين شهروندان که مغاير با اعلامیة جهانی حقوق بشر نيز هست نشود و خشونت، بی عدالتی و تبعيض صورت قانونی به خود نگيرد.

۵٫ قوانين کشوری و از جمله قانون اساسی، متونی هميشگی و تغييرناپذير نيستند. هر ملتی اين حق را دارد که با بازخوانی تجربه خود و تصحيح سير حرکت خويش، به اصلاح قوانين جاری اقدام کند. اما بايد توجه داشت که تنها تغيير و اصلاحی در قانون اساسی واقعی و مورد پذيرش است که در فضايی امن و آزاد و در فرايند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همة اقشار و گروه های اجتماعی و با پرهيز از تصلب و انحصارگرايی و زورگويی صورت پذيرد.

۶٫ تلاش برای گسترش جامعة مدنی و تقويت حوزة عمومی از طريق تشويق مردم به مشارکت در تعيين سرنوشت خود با حضور در تشکل های صنفی و غيردولتی و احزاب و … در زمرة راهکارهای اساسی جنبش سبز است.

۷٫ اين جنبش بر اين باور است که حفظ منافع ملی و دستيابی به اهداف جنبش و کاهش بی اعتمادی بحران زای کنونی بين ملت و حکومت، مستلزم گفتگو ميان نمايندگان گروه های مختلف فکری و سياسی با يکديگر و نيز با حاکميت و با مردم است و در اين راستا، از هرگونه دعوت به مذاکره و گفتگوی شفاف به منظور دفاع از حقوق مردم و حل منازعات اجتماعی استقبال می کند.

۸٫ جنبش سبز به منظور قدرت بخشی به اقتصاد کشور از راه تأمين حقوق مادی کارگران، کشاورزان و کارکنان خدماتی از روش های مبتنی بر عدالت اجتماعی در چارچوب قانون، افزايش بهره وری انسانی، کاهش هزينه های توليد کالا و خدمات، و ترميم حداقل دستمزد با نظارت واقعی نمايندگان نيروی کار در عرصه های مختلف، بهره می گيرد.

۹٫ توجه به اقشار محروم از طريق تقوبت اقتصاد ملی از اصول تعطيل ناپذير جنبش سبز است. از همين رو، دستگيری از نيازمندان از طريق ايجاد شبکه های همياری و تکفل و توانمندسازی آنان و نيز حمايت از فعالان عرصة اقتصاد ملی در مقابل واردات بی رویة کالاهای خارجی، از برنامه های عملی جنيش سبز خواهد بود.

۱۰٫ حضور مؤثر زنان در جنبش سبز را بايد فرصتی برای برداشتن گام هايی بلندتر در جهت رفع تبعيض های جنسيتی و تحقق مطالبات برحق آنان شمرد. جنبش سبز حمايت همه جانبه و همراهی با جنبش زنان را در زمره اولويت های بنيادين خويش می داند و معتقد به اين ضرورت تاريخ اجتماع ايران است که زنان علاوه بر ايفای نقش مهم خود در خانواده، بعنوان هويتی مستقل، جايگاه بايستة خويش را در جامعه بازيابند.

۱۱. تلاش برای تحقق حقوق قانونی و احترام اخلاقی اقليت های دينی و مذهبی و قومی از طريق زمينه سازی برای مشارکت فعال و نهادمند آنان در فرايندهای تصميم گيری سياسی در کشور، با تکيه بر هويت مشترک ايرانی و به رسميت شناختن تنوع و تعدد فرهنگی، يکی از فعاليت های عمدة جنبش سبز است.

۱۲٫ و سرانجام، جنبش سبز خواهان سياست خارجی عقلانی و عزت مند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با دنيا و طرد ديپلماسی ماجراجويانه و عوام فريبانه و ارتقاء شأن ملت بزرگ و تاريخی ايران در جهان است. ملتی که بسيار بيش از اين شايسته احترام و تکريم در تمام جهان است. طرد خشونت، ترور، مداخلة سلطه جويانه در امور داخلی کشورها و احترام به حق تعيين سرنوشت برای همة ملت ها، نيازمند تغيير بنيادين نگرش ها در رابطه با امنيت ملی، منطقه ای و جهانی است که راه را بروی گسترش همکاری و تعامل بين ملت ها باز کند. جنبش سبز از اقدامی که در اين جهت انجام شود استقبال می کند.

باور داريم که اينهمه جز با باور به حقانيت ملت و التزام به کسب مشروعيت از او و در نظرگيری مصالح ملی و منافع ملت، ميسر نخواهد بود.

ميرحسين موسوی    مهدی کروبی